loading...

کارآفرینی

مسعود بازدید : 43 شنبه 30 فروردین 1399 زمان : 17:21 نظرات (0)

 

 

10 توصیه به کارآفرینان برای این که شرکتشان را بهتر مدیریت کنند


1) موضوعاتی را که درباره آن ها برای کارکنان سخنرانی می کنید؛ دوست داشته باشید

شما به عنوان کارآفرین و افرادی که مدیریت یک شرکت و یا یک سازمان را برعهده دارند؛ وظیفه دارید تا موضوعات اصلیتان را (موضوعاتی که شرکت بر اساس آن ها بنا شده است) به شکل های مختلف و در زمان های مختلف به کارمندان خودتان ارایه دهید و درباره این موضوع برای آن ها سخنرانی های مختلفی بکنید. این کار ممکن است سال ها به طول بینجامد. بنابراین در صورتی که شما در این موضوعات تخصص نداشته باشید؛ نمی توانید در بیان آن ها هم موفق شوید. برای این که در این موضوعات تخصص داشته باشید؛ تنها کاری که می توانید بکنید این است که این موضوعات را "دوست داشته باشید". در صورتی که به موضوعاتی که می خواهید هر چند وقت یک بار آن ها را به همکاران و کارمندانتان "درس" دهید؛ تخصص داشته باشید؛ می توان انتظار داشت که در این کار موفق خواهید بود. باید به کاری که دارید انجام می دهید "اعتقاد" داشته باشید و این اعتقاد خودتان را به این کار حفظ نمایید.

2) سعی کنید خودتان باشید

همیشه در هر کاری که می خواهید انجام دهید؛ وقتی که خودتان باشید، انتظار موفقیتتان بالاتر می رود. در صورتی که خودتان نباشید نمی توانید آن گونه که باید و شاید، نتیجه مطلوبی را که می خواهید برسید. این موضوع درباره کارآفرینی هم صادق است. وقتی که شما می خواهید در نقش یک کارآفرین، وظیفه هدایت کردن و مدیریت کردن یک کمپانی را بر عهده داشته باشید؛ باید سعی کنید که خودتان باشید و سعی نکنید که کس دیگری باشید. در صورتی که وانمود می کنید که فرد دیگری هستید؛ اعتمادی را که لازم است، از طرف افرادی که قرار است به شما اعتماد کنند را بدست نمی آورید. اطمینان داشته باشید در صورتی که خودتان باشید؛ وقتی که با کارمندانتان برخورد می کنید؛ آن ها دیر یا زود این موضوع را درک می کنند و اعتمادشان را به شما از دست می دهند. اما در صورتی که خودتان باشید، آن ها هم این موضوع را کاملا می فهمند و یک رابطه نزدیکی را با شما برقرار می کنند. هنگامی که شما را همان طور که هستید قبول کنند، اعتمادی میان شما و آن ها ایجاد می شود که این اعتماد منجر به بالا رفتن کیفیت کار می شود.

3) سعی کنید تجربه بیندوزید

برای این که یک کارآفرین و یک رهبر مناسب باشید؛ یکی از مهم ترین پارامترهایی که نیاز دارید؛ پارامتر داشتن تجربه مناسب در کار می باشد. البته اشتباه نکنید؛ نیازی نیست که این تجربه ها حتما در ارتباط با کارآفرینی و یا زمان هایی که شما به عنوان کارآفرین کار می کرده اید بوده باشند؛ بلکه می توانند مربوط به زندگی خصوصی شما هم باشند. به عنوان مثال ممکن است کارآفرینانی باشند که قبل از این که شرکتشان را تاسیس کنند، چند فرزند را بزرگ کرده اند. همین تجربه والدین بودن می تواند به این کارآفرینان کمک کند تا بتوانند چگونگی رهبر بودن را که با چگونگی والدین بودن آموخته اند؛ در محیط کار امتحان کنند. بنابراین نیازی نیست که این تجربه ها حتما مربوط به زمانی باشند که شما کارآفرین بوده اید بلکه می توانید از تجربه های مربوط به زندگی خصوصیتان هم برای این کار استفاده کنید. ولی داشتن تجربه (چه در سطح کاری و چه در سطح شخصی) برای رهبری کردن می تواند عاملی کلیدی و مهم باشد که به شما کمک کند تا کار رهبری کردن را به شکل بهتری انجام دهید و کارمندانتان را بهتر مدیریت کنید.

 

4) بنویسید! بنویسید! بنویسید!

نوشتن را سه بار آوردیم به این دلیل که اهمیت نوشتن را برای شما مشخص تر کنیم. این پروسه انتقال دادن افکار به شکل نوشته ها و همچنین انتقال دادن آن ها به گونه ای که دیگران هم بتوانند آن را بخوانند و از آن درس بگیرند؛ توانایی است که شما باید به عنوان کارآفرین این توانایی را داشته باشید. در صورتی که شما بتوانید چنین توانایی داشته باشید؛ می توانید کاری کنید که کارمندان و کارکنان را از نظر فکری تحت پیروی خودتان درآورید. نوشتن یکی از مهم ترین توانایی هایی است که یک کارآفرین باشد داشته باشد.

برای این که در نوشتن مهارت پیدا کنید، لازم نیست که حتما درباره کار بنویسید. می توانید درباره موضوعات و مشکلات شخصی هم که داشته اید بنویسید و یا این که می توانید حتی درباره تجربه هایی که در گذشته کسب کرده اید بنویسید. این نوشته ها را می توانید در وبلاگ هایی قرار دهید که دیگران بتوانند آن ها را بخوانند. بنابراین اگر شما به عنوان یک مدیر موفق کارآفرین، بتوانید یک وبلاگ نویس موفق هم باشید؛ در کارتان پیشرفت زیادی خواهید کرد. بنابراین فراموش نکنید که یک نویسنده خوب بودن یکی از مهم ترین ویژگی هایی است که یک کارآفرین موفق باید داشته باشد.

5) از کمک گرفتن نهراسید!

ما انسان ها موجوداتی ناقص هستیم. هیچ کداممان نمی توانیم در کاری که انجام می دهیم به شکل کامل عمل کنیم و بدون تردید کارهایمان نقص هایی هم خواهد داشت. بنابراین از این که در کارتان نقصی وجود داشته باشد نترسید. سعی کنید تا از دیگران کمک بگیرید. ممکن است بعضی از افراد فکر کنند که به عنوان یک کارآفرین، باید تمام کارها را خودشان انجام دهند و نیازی به کمک گرفتن از دیگران ندارند. این موضوع اشتباه است! شما به عنوان یک کارآفرین باید حتما از دیگران کمک بگیرید و کاری کنید که آن ها به شما مشورت دهند. مشورت گرفتن در کارها خیلی مهم است و در صورتی که در کارهایتان از دیگران مشورت نگیرید؛ نمی توانید خودتان به تنهایی از عهده همه کارها بر بیایید و ممکن است برای اداره کردن یک استارت آپ، دچار مشکلاتی جدی شوید. فراموش نکنید که همیشه چند ذهن بهتر از یک ذهن کار می کنند و وقتی که از دیگران مشورت می گیرید، ممکن است آن ها به موضوعاتی اشاره کنند که شما وقتی که خودتان به تنهایی به کار فکر کنید؛ توانایی حل کردن این موضوعات را به شکل فردی نداشته باشید.

 


6) اجتماعی باشید

انسان موجودی اجتماعی است. برای این که یک کارآفرینی را اداره کنید، باید اجتماعی باشید. در صورتی که شما فردی منزوی و گوشه گیر باشید، در اداره یک شرکت به مشکل برخورد می کنید. یکی از بهترین روش های اجتماعی بودن برای کارآفرینان استفاده کردن از شبکه های اجتماعی می باشد. شبکه های اجتماعی ابزاری هستند که همه انسان ها می توانند برای این که در اجتماعات اینترنتی و آنلاین حضور فعالی داشته باشند از آن ها استفاده کنند. در صورتی که از شبکه های اجتماعی برای اجتماعی بودن استفاده می کنید؛ فراموش نکنید که بهتر است این کار را به شکل روزانه انجام دهید و روزانه پست بگذارید. در صورتی که این کار را به صورت روزانه انجام دهید؛ میزان موفقیت شما بالاتر خواهد رفت. بنابراین برای این کار، بهترین پلتفرم را از میان پلتفرم های مختلف شبکه های اجتماعی انتخاب کنید (نیازی نیست که تمام پلتفرم ها را انتخاب کنید) و به این شکل اجتماعی شوید. این نکته را مد نظر داشته باشید که شبکه های اجتماعی چیزی نیستند که مردم برای پر کردن اوقات فراغتشان از آن ها استفاده کنند. بلکه  ابزارهایی می باشند که مردم می توانند به عنوان وسیله ای برای تغییر شکل زندگی از آن ها استفاده کرد.

7) از ویدیوهای لایو استفاده کنید

بدون استفاد از تکنیک ویدیوهای لایو (Live Videos)، بودن یک رهبر موفق سازمانی، موضوعی امکان پذیر می باشد. ولی نکته این جاست که وقتی که شما به عنوان یک کارآفرین و یک رهبر سازمانی از این تکنیک استفاده نمی کنید، خودتان را از مزیت هایی که ممکن است این ابزار در اخیتارتان قرار دهد محروم کرده اید و از ابزارهای زیبا و فوق العاده جذابی که در شبکه های اجتماعی مانند شبکه فیسبوک، اینستاگرام و به تازگی هم لینکدین در اختیارتان قرار داده اند به درستی استفاده نمی کنید و محروم می شوید. در صورتی که ایده ای به ذهنتان رسید، بهترین ابزاری که می توانید با استفاده از آن این ایده خودتان را به دوستانتان و همکارانتان به اشتراک بگذارید، همین استفاده کردن از ویدیوهای لایو و شبکه های اجتماعی می باشد. شما می توانید این کار را در هر جایی که باشید انجام دهید؛ حتی می توانید این کار را در زمانی که در خیابان ها در حال راه رفتن هستید هم به انجام برسانید و می توانید به سادگی و تنها در مدت چند دقیقه، محتوایی ایجاد کنید که هزاران نفر آن را ببینند.

8) توانایی یافتن استعدادها را در خودتان پرورش دهید

یکی از بهترین کارهایی که می تواند به شما کمک کند تا یک کارآفرین موفق باشید؛ این است که این توانایی را داشته باشید که استعدادهای افرادی را که جدید هستند؛ کشف کنید. این توانایی برای فردی که می خواهد کارآفرینی کند خیلی مهم است. شما به عنوان یک فردی که هدایت و مدیریت یک کارآفرینی و استارت آپ را برعهده دارد؛ باید این توانایی را داشته باشید تا بتوانید افرادی را که در زمینه کاری خودتان وارد هستند جذب کنید. سعی کنید ایده های جدید را جمع آوری کنید، افرادی جدیدی را برای مصاحبه کردن پیدا کنید و کاری کنید که آن ها جذب شرکت شما شوند. سعی کنید به آن ها کارتان را توضیح دهید و بگویید که در این شرکت چکار می کنید تا آن ها هم بتوانند از کاری که می کنید درکی پیدا کنند و بتوانند به شما کمک کنند. این توانایی یکی از مهم ترین توانایی هایی است که یک کارآفرین باید داشته باشد. یک مدیر موفق، مدیری است که بتواند استعدادهای مربوط به افرادی را که به نظرش برای کارش مناسب هستند را درک کند و بتواند بر اساس این استعدادها، آن ها را استخدام کند.

 

9) سعی کنید به هر طریقی که شده، برای خودتان یک وب سایت ایجاد کنید

البته این کار می تواند کمی دشوار باشد ولی انجام آن به شکل اکید توصیه می شود. حتی اگر نمی توانید بودجه مناسب این کار را تضمین کنید؛ حداقل کاری کنید که خودتان این وب سایت را طراحی کنید. داشتن وب سایت برای شما یک موضوعی ضروری می باشد. شما به عنوان یک کارآفرین، باید حتما کاری کنید که این وب سایتتان ساخته شود. سعی کنید در این وب سایت حتما شرکت را معرفی کنید و دقیقا مشخص کنید که اهدافتان از تاسیس کردن این شرکت چه بوده است. تهیه کردن یک وب سایت برای یک تجارت هم برای خودش اصول و قوانین خاص خودش را دارد و شما برای تهیه کردن وب سایت می تواند به راهنماهای مختلف مراجعه کنید. ولی هرگز به عنوان "رهبر" سازمان این نکته را فراموش نکنید که کارآفرینان به عنوان مدیران یک شرکت و تجارت و به عنوان کسانی که هدایت این شرکت را برعهده دارند، موظف هستند که برای این شرکت یک وب سایت مناسب تهیه کنند و این وب سایت باید حتما استاندارهای مورد نیاز برای یک وب سایت مربوط به یک شرکت را داشته باشد.

10) سعی کنید که عمیقا به کارتان علاقه داشته باشید

یکی از مهم ترین موضوعاتی که کارآفرینان باید به آن توجه کنند این است که باید ببینند که چقدر به این کار علاقه دارند. علاقه داشتن و داشتن خواست شخصی، حرف اول را در بسیاری از کارهایی که ما انجام می دهیم می زند. درباره اهمیت خواست شخصی و علاقه همین بس که بگوییم: حتی ممکن است شما بعد از تاسیس کردن یک تجارت به این نتیجه برسید که به این کار به هیچ عنوان علاقه ای ندارید. در این مواقع بهتر است که از کار کنار بروید و این کار را رها کنید! بنابراین داشتن علاقه به کار یکی از مهم ترین عواملی است که کارآفرینان و مدیران سازمان باید این عامل را در خودشان جستجو کنند و ببینند که آیا حقیقتا به انجام این کار علاقه دارند یا خیر. علاقه به این دلیل مهم است که در صورتی که شما به کار علاقه داشته باشید، تلاش و صرف زمان و هزینه هم در پشت آن می آیند اما در صورتی که به کار علاقه نداشته باشید؛ نمی توانید انتظار داشته باشید که با تمام وجود در این راه کار کنید. بنابراین داشتن علاقه را فراموش نکنید!

مسعود بازدید : 145 شنبه 30 فروردین 1399 زمان : 14:33 نظرات (0)

 

 

4 توصیه برای افرادی که می خواهند در سنین بالا کارآفرین شوند

 

در نگاه اول، ممکن است به نظر برسد که حوزه کارآفرینی، صرفا متعلق به جوانان است. جوانانی که با شور و شوق زیاد وارد این حوزه می شوند تا کارآفرین شوند و تجارت های خودشان را ایجاد کنند و در آینده تبدیل به مدیرانی بزرگ و موفق شوند. معمولا وقتی که صحبت از کارآفرین می شود، به نظرمان کارآفرین، یک فردی است که در سنین جوانی قرار دارد و می خواهد تازه کار را شروع کند. بنابراین ناخودآگاه در ذهنمان برای "کارآفرین"، یک سن ایده آل متصور می شویم و طی یک توافق ناگفته و نانوشته، برای خودمان متصور می شویم که برای کارآفرینی یک محدوده سنی وجود دارد و خارج از این محدوده سنی دیگر نمی توان کارآفرین بود. ولی حقیقت امر این است که تولید کردن یک تجارت و کارآفرین شدن، تجربه ای است که می تواند برای افراد در هر سنی که دارند؛ به وقوع بپیوندد.

در حقیقت هنگامی که صحبت از دنبال کردن رویاها به میان می آید، موضوع سن و سال موضوعی است که رنگ می بازد. ممکن است شنیده باشید که بسیاری از مردم می گویند که کارآفرینی بازی است که فقط جوانان می کنند. آن ها اعتقاد دارند که این کار فقط کار جوانان است و افرادی که در جوانی کارآفرین می شوند؛ احتمال بیشتری وجود دارد که فرآورده هایی تولید کنند که کیفیت بالاتری داشته باشند. ولی تحقیقاتی که بین 2.7 میلیون استارت آپ بین سال های 2007 تا 2014 انجام گرفته بود این موضوع را رد کرده است و ثابت می کند که رابطه ای منطقی میان سن کارآفرینان و میزان کیفیت فرآورده ها و یا خدماتی که ارایه می کنند وجود ندارد.

آیا سن فقط یک عدد است؟

حقیقت امراین است که نمی توان به وضوح بیان کرد که در کارآفرینی، سن و سال اهمیت چندانی دارد و یا این که بر روی جنبه های مختلف تاثیر می گذارد. چنین چیزی وجود ندارد. حتی می توان گفت که در بسیاری از موارد، افرادی که در میان سالی وارد این کار می شوند، کار را جدی تر می گیرند و سعی می کنند با تلاش بیشتری کار را انجام دهند. حتی برخی از تحقیقات نشان داده اند که میزان موفقیت یک شرکت، با سن افراد در زمانی که آن را تاسیس کرده اند؛ رابطه مستقیمی دارد! به این معنی که بر اساس این تحقیقات، در مجموع می توان گفت که افرادی که در تاسیس شرکت ها موفق تر می شوند؛ معمولا مسن تر هم بوده اند! این تحقیقات نشان داده اند که افرادی که در سنین میانسالیشان شروع به تاسیس یک شرکت کرده اند نسبت به افراد جوان و بی تجربه موفق تر عمل کرده اند. محققان این تحقیق به افراد توصیه می کنند که در صورتی که با دو کارآفرین روبرو شدید که یکی از آن ها جوان تر بود، و شما به جز سن این دو کارآفرین چیز دیگری درباره آن ها نمی دانستید؛ سعی کنید که کارآفرینی را انتخاب کنید که مسن تر است چون احتمال موفقیت این کارآفرین بیشتر است!

با این که این تحقیقات به شکل جامع انجام نشده اند؛ ولی بدون تردید هیچ دلیلی وجود دارد که بگوییم که افرادی که در دهه 20 زندگیشان قرار دارند نسبت به افرادی که مسن تر هستند در کارآفرینی موفق تر می شوند.

در این پست قصد داریم تا توصیه هایی را برای افرادی که می خواهند در سنین بالا کارآفرین شوند؛ ارایه کنیم.

1) از داستان های افراد دیگری که در سن بالا کارآفرین شده اند و در این راه موفق شده اند الگو بگیرید

سعی کنید از داستان هایی که درباره مخترعان و نوآورانی هستند که در سن بالا کارآفرین شده اند؛ درس بگیرید و سعی کنید همان روش را دنبال کنید. سعی کنید تا به دنبال داستان های چنین افرادی باشد و به روندی که در زندگی طی کرده اند توجه کنید و سعی کنید تا آن ها را برای خودتان الگو قرار دهید. وقتی داستان هایی را از افرادی می شنوید که در دهه چهارم و یا پنجم زندگیشان برای اولین بار تجارتشان را آغاز کرده اند و کارآفرین شده اند؛ این کار می تواند به شما انگیزه دهد و منجر شود که شما هم سعی کنید در همین راه قدم ردارید. بر اساس یک مطالعه ای که در این باره از 652 کارآفرینی که مدیر شرکت بودند و در کشور آمریکا به دنیا آمده اند انجام شده است؛ متوسط سنی افرادی که در متولد آمریکا بوده اند و کارآفرین شده اند؛ هنگامی که شرکتشان را تاسیس کرده بودند؛ 39 سال بوده است و تعداد افرادی که شرکت خودشان را در سن بالای 50 سال تاسیس کرده بودند نسبت به افرادی که کمتر از 25 سال داشتند؛ دو برابر بود.

حتی در طول تاریخ نیز افراد بسیار معروف مانند موسسان مک دونالد، کوکاکولا و کنتاکی همگی هنگامی شرکت خودشان را تاسیس کرده بودند که بالا 50 سال سن داشتند.

2) صدایی که درونتان است و درباره شما انتقاد می کند را خاموش کنید

وقتی که شما می خواهید در سن بالا یک تجارت را شروع کنید، صدایی درونتان سخن می گوید و به شما می گوید که از این کار صرف نظر کنید. به این دلیل که شما پیر هستید؛ شما توانایی انجام این کار را ندارید و غیره. این به آن دلیل است که در ناخودآگاهتان، وقتی که می خواهید چنین کاری را شروع کنید، فکر می کنید که برای آن پیر هستید و توانایی لازم را ندارید. باید این شک ها را از خودتان دور کنید و سعی کنید تا این افکار منفی را که شما را بمباران می کنند، ترک کنید و به آن ها فکر نکنید.باید ازن کار را از همان ابتدایی که به فکر شروع کردن یک تجارت افتاده اید انجام دهید و سعی کنید همیشه و در تمام مراحل، موضوع "خوشبینی" را سرلوحه کارتان قرار دهید و همیشه نسبت به تمام اتفاقاتی که برایتان می افتد، خوشبین باشید و سعی کنید این خوشبینیتان را تا پایان کار حفظ کنید.

در ابتدا ممکن است ایجاد کردن یک تجارت به نظر کاری مشکل باشد. مخصوصا در صورتی که شما بخواهید در سن بالا تجارتی را ایجاد کنید؛ این موضوع حتی ممکن است به نظر موضوعی ترسناک و غیرممکن بیاید و این ترس و احساس غیرممکن بودن به دلیل همان صدایی است به شما می گوید که شما برای این کار پیر هستید و نمی توانید آن را انجام دهید. برای این که این صدا را در خودتان خاموش کنید، اولین کاری که باید بکنید این است که آن را بشناسید و وقتی که خواست با شما سخن بگوید، تشخیص دهید که این همان صداییت که باید آن را نابود گردانید. می توانید به این صدا یک نام بدهید و یا حتی می توانید به آن یک شخصیت هم بدهید! سعی کنید این صدای مخرب را از انسانی که هستید و همچنین انسانی که می خواهید باشید دور کنید. در صورتی که این تمرینات را انجام دهید؛ در طول زمان خواهید دید که این "شخصیت" درونیتان را که با شما به این شکل صحبت می کنید کمتر جدی گرفته اید و به آن توان کمتری برای کنترل کردن افکار و تصمیماتتان داده اید

3) نترس و عملگرا باشید!

ممکن است شما یک ایده بسیار خوب برای تجارتتان داشته باشید ولی نمی دانید که از کجا باید کار را شروع کنید. ممکن است به خودتان بگویید که "اگر اشتباه کنم چه؟ اگر ایده ام کار نکند چه؟ اگر نتوانم آن طور که باید و شاید کار را پیش ببرم، سرمایه ام برای این کار هدر می رود! آن موقع چکار کنم؟" و سوالاتی از این قبیل.

حقیقت امر این است که وقتی که می خواهید یک تجارت را شروع کنید (حالا هر سنی که داشته باشید) باید بپذیرید که این فعالیت یک فعالیت بسیار ریسک پذیر و مخاطره آمیز می باشد. البته این میزان ریسک پذیری از تجارت به تجارت و از فرد به فرد متفاوت است. ممکن است در برخی از موارد مجبور باشید برای شروع کردن یک تجارت پول قرض کنید که در این صورت از نظر مالی هم ریسک کرده اید و در برخی از موارد ممکن است از نظر مالی ریسکی نکرده باشید و این ریسک بیشتر جنبه تلاشی، زمانی و احساسی برای شما داشته باشد. ولی در هر صورت باید این موضوع را بپذیرید که وقتی که می خواهید یک تجارتی ایجاد کنید نمی توانید وجود ریسک ها را در کار انکار کنید؛

اما...

می توانید با نگرش مثبت نسبت به کار، چگونگی برخورد کردن با این ریسک ها را بیاموزید و بتوانید بهتر با این ریسک ها و عدم قطعیت ها روبرو شوید. به عنوان مثال، در زمانی که استرس ناشی از وجود این ریسک ها به شما حمله می کنند و سعی می کنند تا شما را از پای دربیاورند؛ مدام به خودتان سخن بگویید و تکرار کنید: "در صورتی که کسب و کارم شکست خورد؛ چیز زیادی را از دست نمی دهم... نهایتا مقداری سرمایه که آن را هم می توانم با وام گرفتن جبران کنم... بالاخره می توانم برگردم و در یک شرکتی خودم مشغول به کار شوم و در صورتی که وام و قصدی دارم؛ با درآمدم خودم آن ها را بپردازم... حتی اگر از نظر مالی و زمانی لطمه خیلی زیادی خوردم؛ می توانم با پذیرفتن شرایط کاری کنم که این لطمه ها و ضررها جبران شود؛ هرچه باشد؛ زندگی همیشه ادامه دارد و جاریست و...

4) خودتان و  نقاط ضعف و قوتتان را بهتر بشناسید و کارها را بر اساس همین دانسته ها تنظیم کنید

یکی از تجربیاتی که بسیاری از کارآفرینانی که در سن بالا کارآفرینی کرده اند؛ بعد از دهه ها تلاش در این زمینه بدست آورده اند؛ این است که شناختن خودشان و نقاط قوت و ضعف خودشان یکی از مهم ترین عوامل برای موفقیتشان بوده است. این خودشناسی ها بسیار مفید می باشد و به افراد کمک شایانی می کند. وقتی که شما نقاط قوت و ضعف خودتان را به عنوان یک کارآفرینی که می خواهد کار را در سنین بالا آغاز کند بشناسید؛ می توانید با بهره گیری از بهترین ویژگی ها در خودتان، تجارتتان را تاسیس کنید. شما می توانید نقاط قوت شخصی و حرفه ای خودتان را بشناسید و این نقاط قوت (مخصوصا در زمینه حرفه ای و کاری) می تواند به شما کمک کنند تا تجارتتان را به بهترین شکلی که ممکن است تولید کنید. به عنوان مثال، ممکن است شما این ویژگی را داشته باشید که با جمع راحت باشید؛ بنابراین همین ویژگی می تواند به شما کمک کند تا در جمع ها، به بهترین شکل ممکن خودتان را نشان دهید و از همین ویژگی می توانید برای موفق شدن استفاده کنید. ممکن است شما بر این ویژگی خودتان واقف باشید که در نگه داری اسناد و مدارک توانایی خوبی ندارید. بنابراین می توانید این کار را به افراد دیگری بدهید که آن ها در این کار توانایی دارند.

نتیجه این که: می توانید در سن بالا هم کارآفرین باشید!!

با عمل کردن به این چهار مورد می توانید انتظار داشته باشید که در سن بالا هم توانایی کارآفرین شدن را داشته باشید. همان طور که اشاره شد؛ کارآفرین بودن درسن بالا هم امکان پذیر است و فقط باید همت و اراده داشته باشید. یک نکته دیگر این که فراموش نکنید که وقتی که در کارتان موفق شدید؛ تجربیات خودتان را در اختیار  کارآفرینانی که آن ها هم می خواهند مانند شما در سن بالا هم کارآفرین شوند؛ قرار دهید.

مسعود بازدید : 165 یکشنبه 24 فروردین 1399 زمان : 12:08 نظرات (0)

 

ویژگی های یک موسسه برتر مشاوره انجام پایان نامه

 

انتخاب بهترین و با کیفیت‌ترین موسسه برای مشاوره انجام پایان نامه ارشد و دکترا همیشه یک فرآیند دشوار و طاقت فرسا محسوب می‌شود. در این فرآیند خطراتی وجود دارد که باید حواستان به آنها باشد. انجام پایان نامه همیشه یک چالش بزرگ برای دانشجویانی به شمار میرود که به دنبال کسب مدرک خود بوده و بنا به دلایلی آشنایی کافی با فرآیند انجام پایان نامه ندارند. اما این مسئله امروزه برای این افراد یک رویای محال نیست و لذا با تأسیس موسسات ساختارمند در حوزه مشاوره انجام پایان نامه، این مشکل حل شده است. با این حال، انتخاب موسسه باید مطابق با یک سری خصوصیات و ویژگی‌های تعیین کننده در حوزه آکادمیک باشد تا اینکه بهترین نتیجه حاصل شود. در ادامه خصوصیات مهم و متمایز کننده موسسات برتر و پیشرو در حوزه مشاوره انجام پایان نامه ارائه شده است.

اعتبار در بازار مشاوره انجام پایان نامه

اعتبار موسسه مشاوره انجام پایان نامه در بازار این حوزه باید بسیار زیاد باشد. رسیدن به این اعتبار از طریق تکیه بر ارائه مشاوره‌های نظام یافته و دقیق و همچنین تهیه پایان نامه‌های ساختارمند امکان پذیر است.

از طرف دیگر ارائه تخفیف‌های هدفمند به دانشجویان می‌تواند اعتبار موسسه را افزایش دهد. شما باید از موسساتی که اعتبار خدشه دار شده ای در بازار حوزه مشاوره انجام پایان نامه ارشد و دکترا دارند دوری کنید چون حاصل کار نهایی بسیار اسفناک خواهد بود.

ارائه محتوایی بدون سرقت ادبی

موسسات با تجربه و با صلاحیت در این حوزه پایان نامه‌هایی بی عیب و نقص و عاری از سرقت ادبی را توسط دانشجویان پیش می‌برند. نتیجه کار با موسسات بدون تجربه یا کم تجربه بدون شک پایان نامه هایی مشکل دار و پر از سرقت‌های ادبی خواهد بود. دلیل بروز این مشکل این است که این گونه موسسات از تیمی غیر متخصص و فاقد تجربه لازم بهره می‌برند. تیم فعال در یک موسسه مشاوره پایان‌نامه باید به دقت بر عدم استفاده از محتوایی حاوی سرقت ادبی تمرکز داشته باشد. بنابراین ارائه محتوای نوین و جدید موجب میشود تا پایان‌نامه نهایی عاری از سرقت ادبی باشد و دانشجویان بعدی بتوانند از آن به عنوان مرجعی قدرتمند برای انجام پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا خود بهره ببرند. این امر در واقع نشان‌دهنده خلاقیت و نوآوری تیم کاری موسسه است.

هماهنگ سازی دقیق زمان انجام پایان نامه

موسسه‌های فعال در حوزه مشاوره انجام پایان نامه باید از ابتدا تا انتهای نگارش پروژه با دانشجو در ارتباط تنگاتنگ باشند. این هماهنگی به دانشجو کمک میکند تا در جریان جزئی‌ترین مسائل انجام پایان نامه قرار گیرد و به راحتی نیازهای خود را با تیم متخصص موسسه در میان بگذارد. برای رسیدن به این هدف، دانشجو باید با یک تیم مشاوره قوی همکاری داشته باشد؛ در غیر اینصورت، مشکلات عدیده ای در سر راه انجام پایان نامه پدیدار خواهد شد. دانشجوها باید مواظب باشند تا با موسساتی قرارداد نبندند که برنامه‌های زمان بندی شده برای مشاوره انجام پایان نامه در اختیار ندارند. بنابراین هماهنگی زمانی در روند انجام پایان نامه ارشد و دکترا یک ویژگی و خصوصیت مهم و تأثیرگذار برای یک موسسه باتجربه محسوب می شود. 

ساختار قیمت گذاری

ساختار قیمت گذاری یک موسسه فعال در مشاوره انجام پایان نامه باید دقیق و حساب شده باشد. این ساختار یک فاکتور بسیار مهم و تأثیرگذار در اعتبار و محبوبیت یک موسسه محسوب می‌شود. یک موسسه با تجربه دارای یک برنامه دقیق قیمت گذاری برای مشاوره هر کدام از فصل‌های پایان نامه و همچنین دیگر جزئیات مورد نیاز برای انجام پایان نامه است. دانشجو دقیقاً باید بداند که برای هر فصل چه هزینه‌ای تعیین شده و نحوه پرداخت هم به چه صورت است. بعضی از موسسات با تجربه در زمینه مشاوره انجام پایان‌نامه کارشناسی ‌‌‌‌ارشد و دکترا دارای ساختارهای قیمت گذاری متفاوتی برای رشته‌های مختلف هستند و هزینه‌ها را براساس رشته دانشجویان مشخص ساخته‌اند. این امر نشان میدهد که یک موسسه نگاهی دقیق به تمامی جزئیات دارد و بی جهت و بی اساس قیمت گذاری را انجام نداده است. دانشجویان باید از موسساتی که قیمت گذاری دقیقی برای مشاوره پایان نامه ندارند، خودداری کنند چون امکان دارد ضررهای هنگفتی در این زمینه متوجه آنها شود و حتی محصول نهایی به هیج وجه تناسبی با هزینه پرداختی نداشته باشد.

در اختیار داشتن وب سایتی جذاب و هدفمند

موسسه فعال در حوزه مشاوره و انجام پایان نامه باید دقت زیادی در ارتباط با ساختار و چارچوب بندی وب سایتش داشته باشد. هر موسسه باید نگاهی حرفه ای نسبت به دسته بندی مطالب مختلف خود داشته باشد. وب سایت باید دارای بخش‌های مختلفی مرتبط با مقالات، پایان نامه‌های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، مطالب علمی معتبر و جدید در اینترنت، موضوعات به روز و مرتبط با هر رشته، مشاوره تحصیلی، معرفی نرم افزارهای پر کاربرد در هر رشته، برنامه‌های زمانی مشاوره پایان نامه و باقی مسائل مرتبط باشد. یک موسسه معتبر همیشه وب سایتی در اختیار دارد که به تمامی سوالات مراجعه کنندگان به شکلی جامع و دقیق پاسخ میدهد. همچنین وب سایت باید مطالب علمی مدرن و به روز شده را در اختیار خواننده ها قرار دهد.

جمع آوری دقیق ترین جزئیات در مورد پایان نامه

یک موسسه متخصص و با تجربه در حوزه مشاوره انجام پایان نامه به هیچ وجه کارهایش با استناد به مسائل کلی مطرح شده توسط مشتریان پیش نمیبرد؛ بلکه به دنبال دقیق ترین جزئیات است. برای این موسسات، تنها در اختیار داشتن عنوان کافی نبوده و سوالات متعددی را در ارتباط با پایان نامه و موضوع آن را از مشتریان خود می‌پرسند. تیم های تخصصی این موسسات به جزئی ترین عناصر دقت داشته و اطلاعاتی را در مورد نیازهای حقیقی افراد از نوشتن پایان نامه به دست می‌آورند. این کار باعث می‌شود تا فرد مراجعه کننده دیگر هیچ نگرانی ای در مورد روند مشاوره انجام پایان نامه نداشته باشد. حتی بعضی از موسسات برتر به شکل دوره ای و زمان بندی شده با دانشجو جلسات حضوری یا تلفنی برگزار می‌کنند تا اینکه به بهترین شکل روند کار را به جلو پیش ببرند.

منابع مورد استفاده برای مشاوره انجام پایان نامه

موسسات معتبر و با تجربه در حوزه مشاوره انجام پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا همیشه از به روزترین و مدرن ترین منابع بهره میبرند. این کار باعث می‌شود تا اطمینان خاطری برای افراد مراجعه کننده پیرامون به روز بودن پایان نامه به وجود آید. نمایش منابع مورد استفاده تیم مشاوران یک موسسه فعال در حوزه مشاوره انجام پایان نامه موجب ارتقای اعتبار و اعتلای خود موسسه می‌شود چون این کار در واقع آینه تمام نمایی از پیشرفته بودن تیم متخصص موسسه خواهد بود.

مسعود بازدید : 54 شنبه 23 فروردین 1399 زمان : 11:43 نظرات (0)

9 تن از موفق ترین کارآفرینان دنیا

(و پاسخ به این سوال که چه چیزی باعث شده است به این ثروت برسند)

 

در این پست قصد داریم تا فهرستی از 9 تن از معروف ترین کارآفرینان دنیا را معرفی کنیم و بیان کنیم که چه چیزی آن ها را مشهور و پولدار کرده است. ما داستان های زندگی این کارآفرینان گذشته و حال را، از اپرا وینفری گرفته تا هانس کریستین اندرسن با شما به اشتراک می گذاریم.

مسعود بازدید : 40 شنبه 23 فروردین 1399 زمان : 11:34 نظرات (0)

گرفتن تصمیمات کلیدی، یکی از مهم ترین مهارت هایی است که کارآفرینان در سراسر جهان باید داشته باشند. به این دلیل که هر آن چه را که کارآفرینان انتخاب می کنند و تصمیم هایی که در هر رابطه ای می گیرند، نه تنها بر آینده کاری خودشان، بلکه بر آینده کاری افراد دیگری که برای آن ها کار می کنند و همچنین بر کیفیت خدماتی که ارایه می کنند و فرآورده هایی که تولید می کنند نیز تاثیر می گذارد. از طرف دیگر، افرادی که به عنوان کارآفرین معرفی می شوند، هر روز به یک تصمیم گیری جدید در زندگیشان مواجه می شوند. در حقیقت زندگی کارآفرینان پر از تصمیم گیری های جدید و گوناگون است: از استخدام کردن افراد جدید گرفته تا تولید برنامه هایی برای فرآورده هایشان و غیره. بنابراین تصمیم گیری یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین بخش های زندگی یک کارآفرین می باشد. این موضوع مخصوصا در عصر ارتباطات که تکنولوژی باعث سرعت بخشیدن به کارها شده است شدت پیدا می کند و کارآفرینان وقتی که می خواهند برای خودشان تصمیمی را بگیرند، به هنگام بررسی، با گستره وسیعی از اطلاعات مواجه می شوند. با توجه به شرایطی که وجود دارد، یادگیری برای گرفتن تصمیمات درست و مهم می تواند به کارآفرینان کمک کند تا تصمیم های بهتری بگیرند، استرس ناشی از قرار گرفتن در وضعیت تصمیم گیری را کاهش دهند و احساس رضایت بیشتری در کار و زندگیشان داشته باشند.  کارآفرینان برای تصمیم گیری با مشکلات و استرس های زیادی مواجه می شوند. در صورتی که این مشکلات و استرس ها به اندازه ای باشند که تصمیم گیری آن ها را تحت تاثیر قرار دهند، ممکن است اوضاع به گونه ای شود که مغز آن ها توانایی تجزیه و تحلیل را از دست بدهد و نتیجه این شود که یک تصمیمی را به صورت ناخودآگاه، بدون توجه به شرایط موجود و از روی یک احساس لحظه ای بگیرد! این موضوع معمولا زمانی اتفاق می افتد که برخی از افراد (که ما آن ها را به عنوان افراد احساساتی می بینیم) وقتی که در نقش یک مدیر و یا کارآفرین قرار می گیرند، به اصطلاح "از کوره در می روند" و عصبانی می شوند و در آن لحظه تصمیمی را می گیرند که ممکن است نه برای خودشان و نه برای افراد دیگر مفید نباشد! به همین دلیل است که داشتن قدرت تصمیم گیری برای کارآفرینان موضوعی بسیار مهم می باشد و نیاز است که همه افراد این قدرت تصمیم گیری را در خودشان پرورش دهند. کارآفرینان باید بیاموزند که وقتی که می خواهند درباره موضوعی تصمیم گیری کنند، به جای این که با بیولوژیک خوشان و طبیعت انسانی خودشان بگنجند؛ باید  با مغزشان کار کنند و آن را طوری مورد استفاده قرار دهند که بتواند حق انتخاب های منطقی را که دارند پیش رویشان قرار دهد تا بتوانند از میان آن ها یک گزینه را انتخاب کنند.

در این پست قصد داریم تا هفت تکنیکی را که می تواند به کارآفرینان کمک کند تا تصمیمات درست بگیرند را ارایه کنیم:

مسعود بازدید : 39 چهارشنبه 20 فروردین 1399 زمان : 12:36 نظرات (0)

کارآفرینان در حقیقت رهبری یک تیم و یک گروه را بر عهده می گیرند که تمام اعضای تیم را تحت تاثیر قرار می دهند. بنابراین در صورتی که شما یک کارآفرینی هستید که یک استارت آپ را ایجاد کرده اید؛ به عنوان یک رهبر، یکی از مهم ترین نقش هایی که شما در یک سازمان بازی می کنید باید این باشد که اعضای تیمتان را تحت تاثیر قرار دهید و به ان ها انگیزه دهید. در حقیقت وقتی که کاری به شکل گروهی و با استفاده از یک تیم انجام می شود، رهبر این تیم نقش کلیدی در انجام کار ایفا می کند. وظیفه منسجم کردن کارها، در کنار هم قرار دادن اعضا و مدیریت اصولی کار بر عهده رهبر تیم می باشد و این رهبر است که باید کارها را سروسامان دهد و یک هماهنگی میان اعضای تیمش ایجاد کند. کارآفرین باید این کار را با تمام اعضای زیردستش انجام دهد و باید کاری کند که آن ها بتوانند در یک محیطی مناسب به ادامه این کار بپردازند. یک کارآفرین در یک استارت آپ، شخصیتی مانند یک مربی دارد. درست است که ما نمی توانیم مانند جان وودن (John Wooden) افسانه ای (که مربی تیم بسکتبال در دانشگاه UCLA بود) باشیم؛ ولی حداقل می توانیم یک مربی خوب باشیم! بنابراین شما به عنوان یک کارآفرین وظیفه دارید که برای کارکنانتان مانند یک مربی خوب باشید و چم و خم کار را به آن ها نشان دهید.

شما به عنوان یک رهبر، باید در سازماندهی کردن کارها استاد شوید و باید کارها را به گونه ای سازماندهی کنید که همه چیز مناسب باشد و هر چیزی جای خودش قرار داشته باشد. شما همچنین باید مانند یک مشاور باشید و درس های زندگی را به کارکنانتان بدهید. آن ها باید از شما درباره زندگی و مخصوصا زندگی کاری درس هایی بیاموزند و شما را به عنوان نه تنها یک مشاور خوب، بلکه به عنوان یک دوست و رفیق خوب قبول کنند. رهبر یک سازمان بودن، برای یک کارآفرین، به معنی داشتن هوشیاری بالا می باشد. شما باید به عنوان یک کارآفرینی که مدیریت یک شرکت و سازمان را بر عهده دارد، نقص ها و کاستی هایتان را تا جایی که امکان دارد کمتر کنید و نهایتا کاری کنید که اشتباهاتتان به میزان حداقل برسد. چون هرچقدر که اشتباهات شما در کار بیشتر باشد، احتمال این که تیمتان کارها را با اشتباهات کمتری انجام دهد بیشتر می شود. به این دلیل که تیم شما از شما تبعیت می کند و شما را الگوی خودش قرار می دهد. شما مانند فردی هستید که هدایت کردن یک سوکان را بر عهده دارد؛ مانند ناخدای یک کشتی. شما این مسئولیت را دارید که کشتی را (که کل سازمان است) به سمت درستی پیش ببرید. همچنین شما باید در هنگامی که دریا طوفانی است، مواظب باشید که کشتی غرق نشود. البته در این راه کارکنان هم مانند خدمه کشتی به شما کمک می کنند ولی فراموش نکنید که شما ناخدای کشتی هستید!

در این پست قصد داریم تا درباره 9 کاری که کارآفرینان و مدیران سازمان می توانند به منظور مدیریت بهتر سازمان و ایجاد هماهنگی بهتر میان افراد سازمان انجام دهند، صحبت نماییم.

مسعود بازدید : 70 چهارشنبه 20 فروردین 1399 زمان : 12:19 نظرات (0)

 

امروزه بازار کارآفرینی در دنیا داغ شده است. امروزه در دنیا بخش زیادی از نیروی کاری هستند که می خواهند استعدادها و توانایی های بالقوه خودشان را مورد استفاده قرار دهند تا با استفاده از انرژی آن بتوانند رویاهایشان را محقق سازند و تجارت هایی را ایجاد کنند که تغییر کند و رشد پیدا کند. امروزه نسل جدیدی از کارآفرینان ایجاد شده است که می خواهند خودشان را روزانه در معرض چالش های مختلفی قرار دهند و مزه حقیقی موفقیت را بچشند.

موفقیت و شکست بخشی از تجربه ای است که ما روزانه با آن روبرو می شویم. غیرممکن است که شما بتوانید کارآفرینی را پیدا کنید که یکی از این دو (یعنی موفقیت و شکست) را تجربه نکرده باشد! در این پست قصد داریم درباره ویژگی هایی که شما به عنوان یک کارآفرین باید داشته باشید تا بتوانید با وجود مشکلات و موانعی که بر سر راهتان قرار دارد مسیر موفقیت را بپیمایید و در کارتان پیروز شوید، را بیان می کنیم:

1) مرد عمل باشید!

فردی که دارای نگرش "بیا این کار را انجام دهیم" است، همیشه به جای این که منتظر بنشیند تا شرایط برایش ایجاد شود، سعی می کند تا عمل کند! فردی که چنین نگرشی دارد، مانند دریانوردی است که منتظر نمی نشیند تا امواج خروشان دریا آرام شوند و سپس کشتیش را به آب بیندازد! بلکه شروع به کار می کند و کشتی را به دریا می زند. چنین ویژگی باعث می شود کارآفرین بدون توجه به مشکلاتی که در سر راهش قرار دارد دست به کار شود و تجارت خودش را شجاعانه شروع کند و ترسی از خطر هم نداشته باشد. به عبارت دیگر، کارآفرینی با چنین نگرشی نسبت به کار، اصطلاحا مرد عمل است و منتظر شرایط نمی ماند. بنابراین در صورتی که می خواهید یک تجارت را شروع کنید، نباید انتظار داشته باشید که شرایط برای شما ایجاد شود و سپس شما به کار شروع کنید. چون شاید این شرایط هرگز ایجاد نشود! شاید هرگز این موقعیت را پیدا نکنید که در وضعیتی که به نظرتان برای شروع کار ایده آل است، قرار بگیرید تا کار را شروع کنید! بنابراین از مشکلات نهراسید و بادبان ها را بکشید و دل را به دریا بزنید و بدون ترس و دلهره و هراس کار را شروع کنید. البته این بدان معنی نیست که برای خودتان برنامه ای نداشته باشید! باید تمام کارها را با برنامه ریزی صحیح شروع کنید.

2) داشتن ایده تنها کافی نیست، آن ها را عملی کنید

نوآوری زمانی ایجاد می شود که افرادی که در ذهنشان ایده هایی دارند، سعی کنند این ایده ها را تبدیل به عمل کنند! در این صورت است که می توان گفت نوآوری ایجاد شده است. این که تنها ایه ای در ذهن ما باشد و آن را به عمل تبدیل نکنیم فایده ای برایمان ندارد! بنابراین باید ایدئولوژی شما این باشد که ایده ها را به شکل تجربه هایی ملموس درآورید تا بتوانید یک کارآفرین موفق باشید. برخی از کارهای عملی مانند انتخاب کردن محل کار و ایجاد تیم و یا استفاده از تکنولوژی هستند که همیشه فکر کردن به آن ها و داشتن ایده آن ها در سر بسیار آسان است ولی انجام دادن آن ها ممکن است سخت هم نباشد، ولی ممکن است چالش هایی به همراه داشته باشد. در دنیای جدید که شدیدا رقابتی می باشد و کارآفرینان مختلف می خواهند برای رسیدن به اهداف خودشان از هم پیشی بگیرند، نیاز است افرادی که می خواهند قدم در عرصه کارآفرینی بگذارند، عمل گرایی را در خودشان تقویت کنند. هنگامی که وارد عمل می شوید، ممکن است بسیاری از موضوعات پیش بینی نشده برای شما اتفاق بیفتد که شما از آن بی خبرید. ممکن است در هرکدام از مراحل مختلف کار به مشکل مخصوصی برخورد کنید در صورتی که کار را به شکل عملی شروع نکنید، هرگز این فرصت را پیدا نخواهید کرد که با این مشکلات روبرو شوید و بتوانید راه حلی برای آن ها پیدا کنید.

3) نسبت به هدفی که دارید ایمان داشته باشید

این که به ایده های خودتان ایمان داشته باشید و یک نفس کار کنید تا این ایده ها را تبدیل به موفقیت کنید، کاری نیست که به راحتی از هر کسی بر بیاید. این کار نیاز به اراده قوی، پشتکار زیاد و اعتقاد و ایمان قوی دارد. شما باید به اندازه ای که کارتان ایمان داشته باشید که در زمان های دشوار هم بتوانید از پس کار بر بیایید. در صورتی که ایمانتان نسبت به هدفی که دارید سست باشد و خیلی سریع و با برخورد کردن به اولین مشکلات در راه، به هدف هایتان شک کنید و یا بخواهید آن ها را تغییر دهید، هرگز نمی توانید یک کارآفرین موفق باشید. ایمان داشتن به هدف و ثابت قدم بودن در مسیر پارامترهای بسیار مهمی هستند که می توانند تعیین کننده میزان موفقیت شما در کار باشند. اگر به اهداف کارآفرینانه خودتان ایمان داشته باشید خواهید توانست موانع را با پشتکار و درایت زیاد پشت سر بگذارید و خودتان را در مسیر رشد و پیشرفت قرار دهید. در صورتی که اگر به کارتان ایمان نداشته باشید، مسلما دیر یا زود از پا در خواهید آمد!

4) دقیقا مشخص کنید که می خواهید چکار کنید

نیاز است که کارآفرینان تصویر دقیقی از آن چه که پیش رو دارند داشته باشند. امروزه، کارآفرینی ابعاد وسیعی پیدا کرده است و میزان تولید فرآورده ها و محصولات به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرده است. بنابراین تنوع کار بسیار زیاد شده است و نیاز است که کارآفرینان بتوانند مشخص کنند که دقیقا به دنیال چه هستند. شفاف بودن در کار اهمیت زیادی دارد. در صورتی که کارآفرینان بدانند که دقیقا از کار چه می خواهند، می توانند با دقت زیادی فرآورده ها و یا خدمات مورد نظرشان را تولید کنند ولی در صورتی که ندانند که می خواهند چکار کنند، در این دنیای جدید که مفهوم کارآفرینی در آن بسیار گسترده تر از گذشته شده است، گم می شوند. شما به عنوان کارآفرین باید دقیقا مشخص کنید که قصد شما از ایجاد یک تجارت چه هست؟ قصد دارید تا محصولات و یا فرآورده هایی را که مرتبط با چه صنعتی هستند تولید کند؟ قصد دارید که به نیازهای کدام دسته از مشتریان پاسخ دهید؟ حوزه فعالیت شما چه خواهد بود؟ شما باید به تمام این سوالات پاسخ هایی شفاف و دقیق بدهید و به طور کلی بدانید که هدفتان از ایجاد این کارآفرینی چیست و می خواهید چه کارهایی انجام دهید چون در صورتی که حتی کمی هم در این باره ابهام داشته باشید، در آیند با مشکل مواجه می شوید.

5) صبر داشته باشید

یکی از بزرگترین تفکرات اشتباهاتی که افرادی که می خواهند کارآفرین شوند انجام می دهند ممکن است داشته باشند این است که فکر می کنند که باید در طول مدت کوتاهی به ثروت زیادی برسند و سودآوری زیادی داشته باشند. این تفکر خیلی اشتباه است و باید گفت که اصلا نباید چنین انتظاراتی داشته باشید. شما به عنوان یک کارآفرین باید به اندازه کافی صبر و تحمل داشته باشید که بتوانید با حوصله فرآیندهای لازم برای کار را پیش ببرید. در صورتی که بخواهید هرچه سریع تر نتیجه بگیرید، با مشکل مواجه می شوید. پروسه ایجاد یک تجارت و فرآیندهای مرتبط با آن پروسه ای طولانی مدت است که نیاز به حوصله زیادی دارد. شما نمی توانید یک شبه از یک کارآفرین تازه کار تبدیل به صاحب یک کمپانی بسیار موفق شوید! این غیر ممکن است!! بنابراین باید صبر داشته باشید و با حوصله تجارتتان را قدم به قدم بسازید. صبر و حوصله مخصوصا در زمانی که مشکلاتی بر سر راه شما قرار می گیرند، می توانند نقش مهمی بازی کنند. در چنین مواردی اگر کارآفرینان صبر نداشته باشند نمی توانند مشکلات را حل کنند و کار را ادامه دهند. بنابراین فراموش نکنید که برای به راه اندازی یک تجارت موفق که بتواند برای شما سود داشته باشد، نیاز دارید که صبر و حوصله داشته باشید تا بتوانید پله پله رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید.

6) به کارتان علاقه داشته باشید

یکی از پارامترهای اصلی که کارآفرینان موفق همیشه داشته اند، پارامتر شور و شوق و علاقه به کار بوده است. بسیاری از کمپانی های بزرگ در سراسر دنیا که محصولات و یا خدماتی را با بالاترین کیفیت به مردم ارایه می کرده اند، به دلیل وجود عشق و علاقه ای که موسسان آن ها به تلوید محصولات و یا ارایه خدمات به مردم داشته اند به وجود آمده اند. به عنوان مثال، غول های تکنولوژی مانند کمپانی اپل (Apple) به دلیل علاقه ای که به ایجاد کالاهای باکیفیت و ارایه کالاها و خدمات باکفیت به مردم داشت، به موفق رسید. بنابراین شما به عنوان یک کارآفرین، باید بدانید که یکی از مهم ترین پارامترهایی که برای موفقیت در کارتان به آن نیاز دارید، وجود شوق و اشتیاق برای کار و ارایه خدمات و کالاهای مناسب و با کیفیت و تازه به مردم است. در صورتی که چنین علاقه ای وجود نداشته باشد، وقتی که کمپانی و تجارت به اولین مشکل برخورد کرد، شما از کار ناامید می شوید و ممکن است دیگر آن را ادامه ندهید. ولی در صورتی که عشق و علاقه برای کار در شما وجود داشته باشد، می توانید مشکلاتی را که وجود دارند (چه مشکلات کاری و چه مشکلات روانی) را از سر راه خودتان بردارید.

7) وقت شناس باشید

مدیریت زمان، یکی از مهم ترین ویژگی هایی است که هر کسی که می خواهد در هر کاری موفق شود باید داشته باشد. این ویژگی برای فردی که به عنوان یک کارمند در جایی کار می کند و فردی که می خواهد در دانشگاه تدریس کند  و فردی که می خواهد به عنوان یک بازیکن ورزشی در یک مسابقه ورزشی شرکت کند و غیره باید وجود داشته باشد. کارآفرینان از هم از قایده مستثنی نمی باشند این ویژگی همچنین برای یک کارآفرین هم باید صادق باشد. این که فردی زمان خودش را بتواند مدیریت کند می تواند به او در برقرار کردن قراردادها به موقع، دادن احساس احترام به طرف معامله و از همه مهم تر، ایجاد کردن یک ارتباط قوی اعتماد و همزاد پنداری در میان سهام داران کمک کند. شما به عنوان یک کارآفرین لازم است که وقت شناس باشید. در صورتی که وقت شناس نباشید، نمی توانید برنامه ریزی منظمی را برای کارها داشته باشید و وقتی که نتوانید برای کارها  به شیوه مناسبی برنامه ریزی کنید، مسلما نخواهید توانست نظم دقیقی داشته باشید و از آن جایی که داشتن یک برنامه ریزی منظم و دقیق در یک کارآفرینی یکی از پارامترهای مهم برای موفقیت است، بنابراین وقتی که نظم وجود نداشته باشد، مسلما احتمال موفقیت برای این کارآفرینی کم خواهد بود. بنابراین وقت شناسی و توجه کردن به نظم و ترتیب یکی از عوامل مهم موفقیت است.

8) از دیگران هم کمک بگیرید

همیشه این نکته را درنظر داشته باشید که کارآفرینی فعالیتی نیست که بتوانید به تنهایی آن را انجام دهید. یکی از مهم ترین اصولی که یک کارآفرین باید یاد بگیرد این است که از دیگران هم کمک بگیرد و سعی کند با کمک دیگرن یک "تیم" ایجاد کند تا به صورت گروهی کار را پیش ببرند. در صورتی که فردی تصمیم بگیرد که به تنهایی کارها را انجام دهد، مسلما محکوم به شکست می شود. بنابراین فردی که می خواهد یک کارآفرین موفق شود، باید شبکه و تیم مناسبی را ایجاد کند و سعی کند کاری کند که افراد این  تیم هرکدام مهارت های فردی خودشان را بکار بگیرند تا بتوانند با بهره گیری از توانایی های همدیگر و استفاده کردن از این توانایی ها به عنوان یک "کل"، موثر عمل کنند. همچنین کارآفرین باید این توانایی را داشته باشد که روابطی دوستانه را با دیگر اعضای تیمش برقرار کند و یک تصویر مناسبی از گروهی که برای انجام این کار در کنار هم جمع شده اند را در ذهن خودش و سایرین ایجاد کند. در صورتی که کارآفرینی چنین توانایی نداشته باشد، مسلما نمی تواند حتی اولین پله های رفتن به سمت تاسیس یک کمپانی را بردارد و بنابراین بدون تردید در این کار شکست می خورد چراکه کار ایجاد کردن یک کمپانی یک کار تیمی است و برای انجام آن نیاز است که موسسان توانایی ارتباط برقرار کردن را به خوبی داشته باشند.

9) تفکر همه جانبه داشته باشید

کسی که می خواهد کارآفرین باشد، غیرممکن است که از نظر فیزیکی و روانی و فکری، تفکر یکجانه داشته باشد. چنین فردی باید ذهن گسترده ای داشته باشد و مطالب و موضوعات را آن گونه که هستند و به شکل همه جانبه ببیند و درک کند. بنابراین وجود تفکر همه جانبه برای چنین افرادی بسیار لازم و اساسی می باشد. فدری که دارای تفکر همه جانبه است و مطالب را به صورت سطحی نگاه نمی کند و آن ها را به شکل همه جانبه مورد بررسی قرار می دهد؛ می تواند یک دیدگاه مثبتی را نسبت به محیط اطرافش داشته باشد و این توانایی را دارد که با مشکلات بهتر کنار بیاید. در حالی که فردی که تنها یک بعد از قضیه را می بیند و دارای یک طرز فکر محدودی است، نمی تواند به شکل تمام و کمال و آن گونه که شایسته است، به موضوعات مختلف فکر کند و جنبه های کار را درنظر بگیرد و همین باعث می شود که در کار شکست بخورد. افرادی که دارای تفکر همه جانبه نیستند، در صورتی که در مقام یک کارآفرین قرار بگیرند، وقتی که به یک مشکلی برخورد کردند، نمی توانند ابعاد مختلف کار را ببینند و بنابراین نمی توانند این مشکل را برای خودشان حل کنند. بنابراین این افراد در اولین مشکلات از پا در می آیند و نمی توانند کارآفرین موفقی شوند. این در حالی است که اوضاع برای افرادی که دارای تفکر همه جانبه هستند برعکس است چون این افراد توانایی حل کردن مشکلات و پیدا کردن راه حل های مختلف را دارند.

10) با دیگران ارتباط بگیرید

همان طور که در مورد 8 اشاره شد، کار تاسیس یک سازمان و یا یک شرکت یک کار تیمی است و افرادی که می خواهند یک شرکت و یا یک تجارت را تاسیس کنند، باید به عنوان یک کارآفرین، در کنار مهارت های دیگر، مهارت ارتباطی خیلی خوبی هم داشته باشند. در حقیقت مهارت ارتباطی یکی از مهم ترین مهارت هایی است که فرد کارآفرین باید داشته باشد. در صورتی که چنین مهارتی وجود نداشته باشد، کارآفرین دچار مشکل می شود. مشکل در برقراری ارتباط در کار کارآفرینی به منزله عدم موفقیت فرد در کار است. بنابراین کارآفرینان باید حتما این توانایی را داشته باشند که بتوانند با دیگران ارتباط بگیرند.

مسعود بازدید : 36 شنبه 10 اسفند 1398 زمان : 10:47 نظرات (0)

 

 

مصاحبه ای با سیمون سینک (Simon Sinek):

چند نکته برای کارآفرینانی که تازه می خواهند شروع به کار کنند!!

 

 

این که از خودمان بپرسیم "چرا؟"، معمولا پاسخی است که به عنوان واکنشی به آن چه که انجام داده ایم، از خودمان نشان می دهیم. به عنوان مثال، از خودمان می پرسیم چرا من این کار را کردم؟ یا مثلا چرا دارم به انجام دادن این کار ادامه می دهم؟ بنابراین بسیاری از موارد ما "چرا" را بعد از عمل انجام شده از خودمان می پرسیم.

البته در دنیای تجاری، نمی توان "چرا" را به عنوان یک فکر بعد از عمل انجام شده درنظر گرفت! بلکه چرا باید قبل از انجام عمل مورد بررسی قرار بگیرد. بنابراین این که "چرا" ی خودتان را به خوبی و به شیوه ای موفقیت آمیز قبل از شروع تجارتتان از خودتان بپرسید و بتوانید پاسخی مناسب به آن دهید، می تواند در کارتان راه گشا باشد!

در طول مسیری که یک کارآفرین به سمت رسیدن به خواسته هایش طی می کند، تعریف کلمه "چرا" یکی از ملزومات است.

 

در حقیقت یکی از اولین قدم ها و مرحله هایی که یک کارآفرین برای رفتن در جهت خواسته هایش باید طی کند این است که دلیل انجام کار را از خودش بپرسد و از خودش بپرسد که چرا می خواهد این کار را انجام دهد.

 

سیمون سینگ کیست؟

 

 

 آقای سیمون سینک (Simon Sinek)، که در این زمینه یک مشاور محسوب می شود در رابطه با اهمیت پاسخ دادن به این چرا و تاثیری که در وجود کار تیمی، ایجاد وفاداری مشتریان، جلب مشتریان جدید دارد مطالبی را عنوان می کند.  سیمون سینک، که معمولا به عننوان یک فردی با تفکر تصویری و هوشی استثنایی توصیف می شود، دارای خوشبینی بسیار زیادی است و خودش علاوه بر این کار کارآفرین موفقی است؛ به رهبران سازمان ها درس می دهد که چگونه مردم را تحت تاثیر خودشان قرار دهند. هدف اصلی سینک این است که وقتی مردم از سر کار به خانه شان رفتند احساس آرامش کنند و او تصمیم دارد تا جنبشی را ایجاد کند که مردم را تحریک کند که کارهایی که دوست دارند انجام دهند.

در مصاحبه زیر، این سوالاتی را پاسخ می دهد که می توانیم از پاسخ های آن ها الهام بگیریم:

 

-  سوال: برای آن دسته  از افرادی که خودشان به تنهایی کارآفرینی کرده اند و هم اکنون یک تیمی از همکاران را در کنار خودشان دارند، چه پیشنهادی دارید؟

 

 

من برای کارآفرینانی که یک کارآفرینی را تازه شروع کرده اند و اکنون می خواهند به عنوان رهبر یک تیم با هم یک تجارت را اداره کنند سه توصیه دارم:

 

 

1. در وهله اول کارآفرینان باید قبول کنند که کار ایجاد یک تجارت یک کار جمعی است که یک نفر به تنهایی نمی تواند آن را انجام دهد.

 شما نمی توانید این کار را به تنهایی انجام دهید! بنابراین سعی کنید با خودتان کلنجار نروید که می توانید!

وقتی که ما به خودمان این حقیقت را بقبولانیم که ما هم مانند دیگران همه چیز را نمی دانیم، زندگی بسیار آسان تر می شود! و به همین دلیل است که انجام کارهایی به شکل تیمی و گروهی انجام می گیرد.

در حقیقت وقتی که یک تیمی گرد هم جمع می شوند تا به یک کارآفرین در کارش کمک کنند، این جمع شدن صرفا به دلیل بالا بردن ظرفیت کار نیست بلکه به دلیل ایجاد تنوع است: تنوع در ایده های مختلف، تنوع در نقاط قوت مختلف و غیره.

باید قبول کنید که شما هم مانند تمام انسان های کره زمین، با روی خودتان تنها به عنوان یک فرد حساب کنید و نه بیشتر و بدانید که ما انسان ها وقتی که کنار هم جمع می شویم و سعی می کنیم کار تیمی انجام دهیم، می توانیم به هر چیزی دستاورد باارزشی دست یابیم.

 بنابراین حالا که با یک تیم شروع به آغاز یک تجارت می کنید، سعی کنید به عنوان یک "انسان" که مانند انسان های دیگر از خطا و اشتباه به دور نیست و بسیار آسیب پذیر است؛ از آن ها کمک بگیرید و خواهید دید که آن ها با جان و دل به کمک شما می آیند. این گونه می توانید کار را به شیوه بهتری انجام دهید.

 

 

2.کارآفرینان باید سعی کنند به جای این که به کارکنانشان تنها جایی برای کار کردن بدهند، به آن ها دلیلی برای سرکار آمدن بدهند.

 امروزه در بسیاری از مناطق دنیا، تعداد زیادی از مردم نمی توانند بگویند "کارم را دوست دارم". به عنوان مثال اگر شما با یک فردی به مهمانی شام بروید و این فرد به شما بگوید که "من کارم را دوست دارم"، مسلما پاسخ شما به این فرد این خواهد بود: " تو چقدر خوش شانسی!" چون معمولا این که واقعا فردی از کارش رضایت داشته باشد خیلی کم دیده می شود!

بنابراین به نظر می رسد این که کسی از کارش رضایت داشته باشد، احتمالش آنقدر کم است که با کسی که مثلا در لاتاری برنده می شود برابر است! چرا باید این گونه باشد؟ چرا باید افرادی که در کارشان رضایت دارند به این اندازه تعدادشان کم باشد که به نظر ما "اقلیت خوش شانس" بیایند؟ این ها درست نیست!

وقتی که شما به کارکنانتان دلیلی برای کار کردن بدهید و انگیزه ای را برای آمدن سر کار به آن ها بدهید، این کار باعث می شود که آن ها خونشان و حتی اشک هایشان را برای کارآفرینان و مدیرانی که با آن ها به این شکل برخورد می کنند هم می دهند! در چنین شرایطی آن ها برای این دست کارآفرینان تمام تلاش خودشان را می کنند و برای همکاری کردن و کمک کردن به آن ها از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند!

وقتی کارآفرینان به مردم دلیلی برای سرکار آمدن بدهند، آن ها سعی می کنند با خلوص نیت، خودخواهی های خودشان را کنار بگذارند و روش هایی را پیدا کنند که به بهترین شکلی از توانایی هایشان استفاده کنند تا کارآفرینان را راضی نگه دارند بنابراین بهتر است شما به عنوان یک کارآفرین، به آن ها دلیل مناسبی برای سر کارآمدن بدهید. این کار از یک طرف آن ها را برای ادامه همکاری با شما تشویق می کند و از طرف دیگر باعث می شود که آن ها شغلشان را دوست داشته باشند.

 

 

3.  کارآفرینان باید سعی کنند تا بیشتر از این که به نقد کارکنانشان بپردازند سعی کنند که به آن ها درباره چگونگی کار کردن توصیه هایی بکنند.

سعی کنید قبل از این که به آن ها بگویید که کاری که دارند می کنند اشتباه است؛ از آن ها بخواهید که کارشان را به درستی انجام دهند.

بنابراین شما به عنوان یک کارآفرین باید قبل از این که آن ها را مورد نقد قرار دهید، به آن ها اهمیت دهید و کاری کنید که بفهمند که شما آن ها را درک می کنید. این موضوع می تواند اثر بسیار خوبی بر روی کارکنان داشته باشد. هم بر روی احساساتشان و هم بر روی عملکردشان.

 

 

سوال: چرا یک کارآفرینی که تازه می خواهد یک تجارت را به راه بیندازد، تا این حد نیاز دارد تا یک رابطه عاطفی و احساسی را با کارکنانش داشته باشد؟

ممنونم که این سوال را پرسیدید. چون به نکته خوبی اشاره کردید! در صورتی که کارآفرینی تنها بخواهد یک رابطه تجاری با کارمندانش برقرار کند و از آن ها برای کار کمک بگیرد، نتیجه کار می شود که یک رابطه سطحی میان این فرد و کارمندانش ایجاد می شود.

البته من نمی گویم که این رابطه سطحی ممکن است به کار آن ها کمک نکند؛ ولی یک کارآفرین برای این که نتیجه بهتر و باکیفیت تری در کارش بگیرد، نیاز دارد که یک رابطه "وفاداری" را با کارمندانش ایجاد کند. در این صورت است که می توان گفت این کارآفرین توانسته است با کارکنانش "دوست" شود. در این جا این کارآفرین دیگر کارمند ندارد؛ بلکه دوستانی وفادار دارد که او را در رسیدن به اهدافی که دارد مورد حمایت قرارمی دهند.

این که یک کارآفرینی این توانایی را داشته باشد که در یک سطح احساسی و به عنوان یک دوست، رابطه ای دوستانه را با کارکنانش برقرار سازد، موضوع وفاداری را شدیدا تقویت می کند و این وفاداری کم کم می تواند به مشتریان هم انتقال پیدا کند و نتیجه این کار این خواهد شد که چنین کارآفرینی برای تجارت خودش "مشتریانی وفادار" پیدا خواهد کرد.

این مشتریان وفادار به نوبه خود باعث وفاداری به برند می شوند و بنابراین در صورتی که یک بار از یک برند خرید کرده باشند احتمال این که دوباره برگردند و سعی کنند از این برند خرید کنند بسیار زیاد خواهد بود.

 

بنابراین در صورتی که یک کارآفرین با کارمندانش وفاداری ایجاد کند، می تواند انتظار داشته باشد که مشتریانی وفادار داشته باشد که هرازچندگاهی برای خرید کردن از برند، دوباره برگردند و نسبت به برند هم وفاداری داشته باشند.

 

وفاداری به برند، به شکلی که ما از آن صحبت می کنیم، موضوع متفاوتی می باشد. این وفاداری که ما از آن سخن می گوییم، بیشتر یک احساس است که در مشتریان ایجاد می شود.

وفاداری به این معنی است که مشتریان حتی در بسیاری از موارد برای این که از برند شما خرید کنند حاضر می شوند که سختی هایی را هم تحمل کنند!

وفاداری به برند به این معنی است که آن ها بگویند که ما حتی حاضر هستیم پول بیشتری بدهیم، مسیر طولانی تری را بپیماییم و مشکلات بیشتری را تحمل کنیم ولی در عوض از برند شما خرید کنیم.

وفاداری منطقی نیست؛ وفاداری احساسی است. در حقیقت نوعی احساس وفاداری که کارآفرینان و صاحبان تجارت ها در مشتریانشان ایجاد کرده اند به آن ها انگیزه می دهد برای این که نسبت به برندشان وفادار بمانند. آن ها به برند و سازمان ها افرادی که در آن کار می کنند یک رابطه عاطفی برقرار می کنند.

 بنابراین، رابطه صمیمانه ای که منجر می شود که مشتریانی به یک برند وفادار بمانند است که باعث می شود که  ارتباط نزدیک و عشقی میان برند و مشتریان ایجاد شود که حتی در شرایط سخت، مشتریان سعی کنند به برند کمک کنند!

 

سوال: این سوال در ادامه سوال قبلی است؛ به نظر شما، یک کارآفرینی که تازه می خواهد یک تجارت (استارت آپ) را شروع کند، باید چکار کند که بتواند وفاداری در برند ایجاد کند و یا مشتریان جدیدی برای خودش جلب نماید؟

 

 

 کارآفرین باید این اصل مهم را بداند که مشتریان همیشه باید برای او در اولویت باشند!

 

 

این موضوع خیلی اهمیت دارد و در صورتی که اوضاع چنین نباشد، دیر یا زود این کمپانی با شکست مواجه خواهد شد. بسیاری از کارآفرینان هستند که تجارتی را تاسیس می کنند که از طریق پیام هایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به مردم می دهد؛ به آن ها نشان می دهد که آن ها، در بهترین حالت، از نظر اولویت بندی برای این کمپانی در درجه دوم قرار می گیرند! این کار اشتباه است!

اگر این کارآفرینان خودشان را جای مشتریان بگذارند، چه احساسی خواهند داشت؟ برای مشتریان خیلی مهم است که کارآفرینان آن ها را به عنوان اولویت درجه اول خودشان حساب کنند. کارآفرینان باید کاری کنند که مشتریان آن ها را مورد حمایت قرار دهند.

چون در نهایت این مشتریان هستند که می توانند چرخ های یک استارت آپ را بچرخانند. در حقیقت یک کارآفرین با هدف سود رسانی به مشتریان یک تجارت را ایجاد می کند و افرادی را هم در این راه استخدام می کند که وقتشان را بگذارند و به او کمک کنند.

بنابراین نیاز است که به نیازهای آن ها در وهله اول توجه شود. دومین اولویت یک کارآفرین باید کارمندانش باشند. کارمندان افرادی هستند که از جان و دل خودشان مایه گذاشته اند تا یک تجارت را به هدف خودش برسانند. بنابراین باید با آن ها به درستی برخورد شود. شما به عنوان یک کارآفرین باید مراقب افرادی باشید که از مشتریانتان مراقبت می کنند.

 

 

-  سوال: به عقیده شما، یک کارآفرینی که تازه می خواهد شروع کند، به توجه به این که ممکن است مسیر کارش در آینده تغییر کند، شایسته است که از خودش درباره چرایی کار به شکل دقیقی بپرسد و یا این که با توجه به این که شرایط کارآفرینی تغییر خواهد کرد می تواند پاسخ دادن به سوالات را به هنگامی موکول کند که مسیر بیشتر برایش روشن شد؟

به عقیده من، "چرا"یی یک سازمان، چیزی نیست که به آن در ابتدا پاسخ گنگی دهیم. باید از همان اول مشخص باشد. وقتی که یک کارآفرینی می خواهد یک کمپانی یا یک تجارت را تاسیس کند، اولین کاری که می کند باید این باشد که به این چرا پاسخ دهد.

 یک کارآفرین می تواند روش های بازاریابی خودش را عوض کند، می تواند نگرش اقتصادی خودش را عوض کند و استراتژی تجاریش را هم می تواند تغییر دهد. ولی هرگز نباید "چرا" ی کمپانیش را تغییر دهد.

در حقیقت همین پاسخ های محکم به این چرا هستند که باعث می شوند که سازمان می تواند بادوام باقی بماند. چرایی که یک کارآفرین برای کارآفرینی خودش مورد استفاده قرار می دهد دقیقا مانند پایه و اسکلتی است که برای یک ساختمان ایجاد می شود. شما نمی توانید هرازچندگاهی نمای ساختمان راین که کارآفرینی در پاسخ چرای کمپانی به خودش بگوید: "برای این که بهترین باشم!" و یا مثلا به خوش بگوید: "برای این که سعی کنم بهترین فرآورد ها را با بالاترین کیفیت ارایه کنم" و یا "خودم و تیمم سعی کنیم که بالاترین میزان توانمان را بکار بگیریم" این ها هیچ کدامشان نمی توانند پاسخ مناسبی برای چرایی باشند که مورد نظر ماست.

 وقتی که یک کارآفرین درباره "چرا"ی کمپانی از خودش بپرسد و در این زمان فکرش به فرآورده هایی که می خواهد تولید کند، خدماتی که قرار است ارایه کند و یا صنعتی که کمپانیش قرار است با این صنعت ارتباط داشته باشد برود، این چرا دیگر یک چرای حقیقی نمی باشد.

جملاتی مانند این در صورتی که به عنوان پاسخ بکار برده شوند، در بهترین حالت ممکن می توانند به عنوان اهدافی که شرکت دنبال می کند بکار روند و در بدترین حالت ممکن می توانند به عنوان شعارهایی باشند که پوچ و بی اساس هستند و تنها منجر به گم کردن راه می شوند. برای این که به چرا پاسخ داده شود، کارآفرینان نیازمند درک بالاتر و بهتری از کار هستند.

همان طور که قبلا هم گفتم، چرای یک کمپانی و سازمان دقیقا مانند شخصیتی است که یک برند و سازمان تولید کننده آن می تواند داشته باشد. این شخصیت هرگز تغییر نمی کند و تا آخر با سازمان است.

 

 

-  به عنوان سوال آخر، خود شما از چه افرادی الهام گرفتید و چطور شد که به اهمیت ویژه ای که پاسخ دادن به "چرا" برای یک کارآفرین در به راه اندازی یک تجارت دارد رسیده اید؟

 

من بیشتر تحت تاثیر کارآفرینانی بودم که تجارت هایی ایجاد کردند که هدفشان از این تجارت ها این بود که به دیگران کمک کنند.

من در طول سال های طولانی تجربه ام در این زمینه، کارآفرینانی را دیدم که هدف اصلیشان این بود که تنها و تنها به مشتریان کمک کنند و فرآورده ها و خدماتی را ایجاد می کردند که قصدشان این بود که به مشتریان کمک برسانند. این افراد وقتی که کمپانیشان را تاسیس می کردند با کارمندان و زیردستانشان هم بسیار مهربان بودند و همیشه شعارشان این بود که آن ها "در خدمت مردم هستند و برای مردم کار می کنند".

من مشاهده کردم این گونه تجارت ها و این گونه کارآفرینان به موفقیت های چشمگیری رسیدند و مردم از آن ها بسیار راضی بودند. آن ها توانستند یک رابطه عاطفی با مردم برقرار کنند و کاری کنند که مشتریان به آن ها اطمینان کنند.

وفاداری مشتریان و وفاداری برند در این نوع کمپانی ها خیلی زیاد بود تا حدی که بسیاری از مشتریان حتی حاضر بودند که به آن ها پول هم قرض بدهند چون ایمان پیدا کرده بودند که این کمپانی آن ها را در اولویت قرار می دهد و برای رفاه حال آن ها کار می کنند.

 

این کمپانی ها همچنین کارمندان وفادار و راضی داشتند. تمام این موفقیت ها به این دلیل بود که این کارآفرینان موفق، توانسته بودند به درستی به همان "چرا"های مربوط به کمپانیشان پاسخ دهند.

 

مسعود بازدید : 55 چهارشنبه 30 بهمن 1398 زمان : 12:23 نظرات (0)

 

 

 

بعضی وقت ها لازم است کارآفرینان از دور به کل قضیه نگاهی مجدد کنند تا بتوانند مسیرشان را به شکل واضحی تشخیص دهند!

 

 

چتان دوب (Chetan Dube)، مدیر عامل و موسس کمپانی IPsoft و اجینو پیس (Eugenio Pace)، مدیر عامل و موسس کمپانی Auth0، درباره چالش های ایجاد کردن یک تجارت جدید و بهترین استراتژی ها برای این حل کردن این چالش ها صحبت می کنند.

 

 

چالش های تاسیس کمپانی را کمی در مورد توضیح میدهید؟

 

 

آن گونه که چتان دوب، مدیر عامل و موسس کمپانی IPsoft توضیح می دهد، در سال های اولیه تاسیس کمپانیتان، ممکن است مشکل باشد که مردم دیگر را قانع کنید که باور کنند که کمپانی شما می تواند یک نوآوری باشد و ارزشی داشته باشد.

او می گوید: " در ابتدا این که دیگران را قانع کنید که کمپانیتان می خواهد یک فرآورده یا سرویس کاملا نوآورانه را وارد بازار کند، کار دشواری می باشد و شما نیاز به تلاش و اراده و پشتکار قوی برای این کار خواهید داشت. این در صورتی است که اگر حتی کمپانی شما شیر پاکتی را با قیمتی مناسب تر ارایه کند؛ کار آسان تری خواهد بود! چون در ابتدا کسی حرف شما را باور نمی کند و مهم ترین چالشی که با آن مواجه می شوید این است که شما را دست کم می گیرند!"

به عقیده دوب، امروزه تجارت ها باید حتما از نوآوری های تکنولوژیکی استفاده کنند.

 

 

او می گوید:

"البته این (نوآوری های تکنولوژیکی) کار کار آسانی نخواهد بود ولی مسلما یکی از الزامات کارآفرین بودن می باشد"

 

 

دوب فکر می کند که موضوع سرعت در کارآفرینی موضوع مهمی است. او می گوید: " خیلی مهم است که هنگامی که ایده ای به ذهنتان رسید، کار را با سرعت شروع کنید و قوی و بدون ترس پیش بروید. البته فراموش نکنید که هرگز نباید کیفیت را فدای سرعت کنید!"

اجینو پیس، موسس و مدیر کمپانی Auth0 اضافه می کند که یکی از مهم ترین چالش هایی که کارآفرینان و مخصوصا کارآفرینانی که به شکل بین المللی کار می کنند با آن روبرو می شوند، نگه داشتن یک محیط کار به شکل بین المللی است.

او می گوید:" برای حل کردن این مشکل ما در کمپانی Auth0 یک سیاست کاری داریم که به شکل دورکاری انجام می گیرد. در حقیقت ما در شرکت نیازمند نیروی کاری نیستیم. علاوه بر آن، برای این که نیروهای کاری بین المللیمان را در کنار هم جمع کنیم، معمولا سعی می کنیم تا کنفرانس های ویدویی برای آن ها تشکیل دهیم. این کنفرانس ها معمولا سالی یک بار اتفاق می افتند."

 پس برای مبارزه کردن با چالش هایی که کارآفرینان با آن مواجه می شوند معمولا به سخنان فیلسوفان متوسل می شوند. او می گوید: "من برای این که در کارم موفق شوم و به عنوان یک کارآفرین تازه کار، راهم را پیدا کنم، به سخنان و آموزه های فیلسوفان بزرگ دنیا متوسل شدم. شاید باور نکنید ولی این کار تاثیر بسیار مثبتی در روحیه من داشت و در سخت ترین شرایط به من کمک کرد تا راهم را پیدا کنم."

 

 

و کلام آخراین که  بعضی وقت ها لازم است کارآفرینان از دور به کل قضیه نگاهی مجدد کنند تا بتوانند مسیرشان را به شکل واضحی تشخیص دهند!

 

مسعود بازدید : 59 چهارشنبه 23 بهمن 1398 زمان : 10:57 نظرات (0)

 

 

فستیوال "استارت آپ ویلز سال 2020":

فستیوالی در بریتانیا که به کارآفرینان جوان جایزه می دهد

 

یک فستیوال جدید برای گردهم آوردن جامعه کارآفرینان تازه کار در ویلز (Wales) در کشرو بریتانیا، که بخشی از جوایز سالانه استارت آپ ویلز است، یک بار دیگر برگزار شده است. این فستیوال در زمینه تولید شغل، خلاقیت و نوآوری در اقتصاد ویلز است.

پروفسور دایلان جونز-ایوانز (Dylan Jones-Evans)، که مشاور دانشگاه ویلز جنوبی و موسس این فستیوال است، می گوید این فستیوال تنها فستیوالی در بریتانیا است که صرفا به موضوع تشویق کردن کارآفرینان جوان و دستاوردهایی که در تجارت های جدید در سال های اخیر بدست آورده اند می پردازد.

 

 

کریس نوت، یکی از مدیران اجرایی این فستیوال می گوید:

 

 

" از زمانی که این فستیوال را برپا کرده ایم، شاهد پیشرفت های شگفت انگیزی در میزان خوشبینی کارآفرینان جوان نسبت به کار و همچنین میزان خلاقیت آن ها بوده ایم. جالب است که می بینیم که استارت آپ هایی که در فستیوال های سال های گذشته جایزه گرفته اند، در این سال ها همچنان با انگیزه و علاقه به فعالیت ای خودشان ادامه داده اند و کارآفرینانی که این استارت آپ ها را برپا کرده اند سعی می کنند کیفیت زندگی کاریشان را ارتقا دهند و تجارت های خودشان را بیش از پیش گسترده سازند. ما دوست داریم که یک اکوسیستم کارآفرینانه ای ایجاد کنیم و در این اکوسیستم کارآفرینان را تشویق و حمایت کنیم و کاری کنیم که بتوانند بیشتر از گذشته پیشرفت کنند. این جوایز دقیقا همین کار را برای ما انجام می دهند. دادن این جوایز به آن ها این امکان را برای آن ها فراهم می کنند که شناخته شوند و بتوانند به شکل و شیوه ای متفاوت از گذشته، با هم ارتباط برقرار کنند. به این دلایل می توان گفت که ما به حامیانی که منجر شده اند که این جوایز سالانه را برای این کارآفرینان جوان ایجاد کنیم افتخار کنیم. من که شخصا برای دیدن استعدادهای جدیدی که قرار است امسال جایزه بگیرند شوق دارم"

 

 

 

 

 

برای این که فستیوال امسال نسبت به سال های گذشته بهتر و گسترده تر برگزار شود، سعی شده است که تعداد جایزه ها گسترده تر شوند و ارزش آن ها زیادتر شود. پروسفور ایوانز توضیح می دهد:

"از زمان تاسیس این فستیوال و دادن جایزه در سال 2016، بسیاری از کارآفرینان جوانی که در گذشته شناخته شده نبودند، شناخته شده اند و همچنین یک جوی بوجود آمده است که تمام کارآفرینان می توانند همدیگر را بشناسند. از آن جایی که بخش تکنولوژی در کشور بریتانیا به سرعت در حال گسترش است بنابراین ما هم تعدادی جایزه مخصوص بخش تکنولوژی آماده کردیم تا از کارآفرینانی که در بخش تکنولوژی هم کار می کنند تقدیر شوند و آن ها هم انگیزه پیدا کنند تا در آینده فعالیت خودشان را در این زمینه افزایش دهند.

امیدواریم که در آینده تعداد جوایزی که قرار است به این کار اختصاص داده شود را بیشتر کنیم و تعداد بیشتری از کارآفرینان را مورد تشویق قرار دهیم تا به این شیوه بتوانیم به نوبه خودمان در ارتقای کیفیت کارآفرینی در بریتانیا نقشی ایفا کرده باشیم."

تعداد صفحات : 12

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • مطالب
    لینک دوستان
  • مشاوره تحصیلی و شغلی
  • اپلیکیشن
  • طراحی سایت
  • چاپ و انتشار کتاب
  • وبلاگ تخصصی دکتر سبزعلی یمقانی
  • اخبار دانشجویی
  • وبلاگ آموزش تخصصی مقاله نویسی
  • پایان نامه
  • مفاهیم و اصول برندینگ
  • نگارش بیزینس پلن و طرح توجیهی
  • روش های مهاجرت و گرفتن اقامت
  • طنین و طراوت، وبلاگ تخصصی سالمندان
  • دیجیتال مارکتینگ
  • هنرگرافیک و طراحی لوگو
  • تازه های کارگاه ها و دوره های آموزشی
  • کسب درآمد اینترنتی
  • تازه های صادرات و واردات
  • آموزش زبان، مکالمات و مکاتبات تجاری و بازرگانی
  • ایده های کارآفرینی و استارتاپ
  • وبلاگ تخصصی دکتر سبزعلی یمقانی
  • روانشناسی مثبت
  • مجلات معتبر علمی
  • روان شناسی صنعتی و سازمانی
  • آرایشگری
  • خبر فوری
  • داروخانه معنوی
  • خبر های استخدامی تهران
  • آیا میدانستیدهای حقوقی
  • مد و فشن
  • زیبایی
  • ستارگان سینما
  • بازاریابی و فروش
  • ستارگان سینما
  • کارآفرینی
  • راهنمای نوین انواع تبلیغات
  • بهترین خانواده
  • پزشکی و سلامت
  • طنز و سرگرمی
  • اخبار و رسانه ها
  • هنر مدرن
  • سفر و توریسم
  • دانلود سریال جدید
  • قیمت روز خودروی شما
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 118
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 21
  • بازدید امروز : 65
  • باردید دیروز : 44
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 152
  • بازدید ماه : 301
  • بازدید سال : 2,344
  • بازدید کلی : 13,564