کارآفرینی

بله! واقعا این احتمال وجود دارد که زندگی مشترک خانوادگی و کاری در کنار هم برای یک زوج وجود داشته باشند!

ممکن است شما فکر کنید که برای کارآفرینان امکان ندارد که زندگی کاری و عاشقانه ای را به صورت همزمان در کنار هم داشته باشند. ولی هیچ دلیلی وجود ندارد که یک زن و شوهری که هر دو کارآفرین هستند، نتوانند در کنار هم زندگی کنند و یک تجارت بسیار موفق را ایجاد کنند. امروزه تعداد زوج هایی که در کنار هم کار می کنند و با هم یک تجارت را اداره می کنند بیشتر و بیشتر می شود.

البته طبیعی است که انجام این کار آسان نمی باشد. این که یک زوج در کنار هم کار کنند و با هم روابط قوی کاری داشتته باشند نیازمند کمی تلاش است. پس چگونه می توان این کار را انجام داد؟ اگر شما زوجی هستید که به دنبال این هستید ادامه پست را بخوانید:

-از این که ارتباط خوبی با همسرتان دارید، مطمئن شوید

هنگامی که با همسرتان کار می کنید، نیاز دارید که ارتباط باکیفیت و زیادی را با او داشته باشید. در صورتی که در زندگی مشترکتان ارتباط خوبی با هم ندارید، ممکن است در زندگی کاری نیز نتوانید با هم ارتباط خوبی داشته باشید.

مگان مکیسن (Megan Mckissen) به همراه همسرش داستین (Dustin) یک کمپانی به نام کمپانی Mckissen&Dustin را در بلینگام تاسیس کرده اند. مگان اعتقاد دارد که برای انجام چنین کاری، هر دو طرف باید به هم احترام بگذارند و در صورتی که مشکلی در کار وجود دارد باید بدون رودربایستی به هم بگویند. او می گوید: "در صورتی که شما به عنوان همکار، از موضوعی ناراحت هستید، باید به عنوان همکار، این مشکل را به همسرتان بگویید. این موضوع باعث می شود که بسیاری از درگیری های غیرضروری ایجاد نشود."

بنابراین زن و شوهرها می توانند با صحبت کردن درباره مشکلات به شکل روزمره شانس بهتری برای موفقیت کاری داشته باشند.

- بعضی اوقات به خودتان استراحت دهید

وقتی که هر روز با هم کار می کنید، ممکن است این خطر وجود داشته باشد که همه چیز برای شما تبدیل به کارتان شود. در حالی که این اشتباه است. بهتر است که فقط در ساعات کاری درباره کار صحبت کنید و در ساعات استراحت درباره خودتان صحتب کنید. بنابراین لازم است که بخش قابل توجهی از زمان را بیرون از محیط کار و در کنار همدیگر بگذرانید.

به عنوان مثال می توانید سعی کنید هر هفته شام بیرون بروید. این کار باعث می شود که ارتباطات شخصیتان با هم بهتر می شود و در عین حال می توانید قدری از استرس های کاری فارغ شوید. داستین در این باره این گونه می گوید: " از آن جایی که یک ارتباط کاری موفقیت آمیز بستگی به یک ارتباط خانوادگی موفقیت آمیز دارد، بنابراین شما باید بتوانید یک تعادلی را میان این دو برقرار کنید. سعی کنید که به ارتباط خانوادگیتان اولویت دهید. بنابراین حتی در صورتی که همدیگر را هر روز می بینید، سعی کنید زمانی را هم برای شام خوردن در رستوران و کارهایی از این قبیل اختصاص دهید. این کارها باعث می شوند که شما بتوانید ارتباط بهتری با همسرتان داشته باشید.

-  در محیط کار، روابط را کاری نگه دارید

در زمانی که در محیط کار هستید، خیلی مهم است که با هم روابط کاری داشته باشید.در صورتی که نتوانید چنین کنید، احساسات شما منجر می شوند که روابط حرفه ای و کاری که قرار است با همسرتان که در این جا در نقش همکارتان با شما کار می کند وجود داشته باشد، از بین می رود و بنابراین مشکلاتی برایتان ایجاد می شود.بنابراین فرض کنید که همسرتان یک همکار است. سعی کنید کاری کنید که در تمام تصمیم گیری ها، به همسرتان به چشم یک همکار نگاه کنید.

البته باید یک تعادل مناسبی بین کار و زندگی خانوادگی وجود داشته باشد. هنگامی که شما در محیط کار هستید، هم شما و هم همسرتان باید این نکته را درنظر داشته باشید که کار، اولویت است.

- برای چیزهای کوچک و بزرگ همسرتان قدردانی کنید

هنگامی که با هم کار می کنید، باید از داشته هایتان قدردانی کنید و این احساس قدردانی را به همسرتان انتقال دهید. به عنوان مثال اگر یک سال است که با هدف ایجاد یک تجارت جدید با هم کار می کنید، باید به او بگویید که قدردان کمک های او هستید. این موضوع احترام متقابل ایجاد می کند و منجر می شود که تجارت شما رشد پیدا کند. اگر همسر شما کاری کرده است که منجر به رشد کمپانی شده است، حتما قدردانی خودتان را از این موضوع بیان کنید. این کار منجر می شود که محیط کاری بسیار مثبت تر می شود.

سید کلوینگر (Sid Clevinger) و تیفانی تامبز (Tiffany Tombs) یک زوجی هستند که در تگزاس چندین تجارت را با هم ایجاد کرده اند و در این کار بسیار موفق بوده اند. کلیونگر می گوید: "این که با یک کارآفرین به عنوان همکار در ارتباط باشید که این کارآفرین همسرتان باشد، موضوع بسیار شگفت انگیز و زیبایی است که به رشد تجارت کمک زیادی می کند. در این صورت هر دو کارآفرین می توانند به هم کمک کنند تا تجارت پیشرتف کند. همچنین آن ها می توانند به هم یاد دهند که چگونه در تجارت موفق شوند"

-تنظیم زمان

این که یک زن و شوهر کارآفرین به شکل همکار با هم کار کنند منجر می شود که برنامه آن ها هم تنظیم شود.

به عنوان مثال آن ها در یک ساعت مشخص از خواب بیدار می شوند و به محیط کار می روند. آن ها از یک خانه خارج می شوند و به یک خانه برمی گردد و همین موضوع می تواند به تنظیم یک برنامه دقیق برای آن ها کمک کند.

به عقیده تامبز : "در صورتی که برای کارتان یک برنامه ریزی مشترک زمانی داشته باشید، این موضوع باعث می شود که زندگیتان نظم بهتری پیدا کند و بنابراین می توانید بازدهی کاری بیشتری داشته باشید و به هم کمک کنید تا تجارتتان موفق تر شود"

هیزل وود گرنت کارآفرینان را مورد حمایت قرار می دهد

ساختمان "ویلیج اسکور سنتر"، در گذشته مکانی مناسب برای همایشات مخصوص معاملاتی و همایشات دیگر و کنسرت ها و نمایگاه های هنری بوده است. اکنون آن دسته از کارآفرینانی که برنده می شوند می توانند ملک هایی در آن جا را اجاره کنند.

شهرهیزل لوود ، با همکاری یک بنگاه معاملاتی بزرگ به نام "سومرا رود"، که در نیویورک واقع است، سعی کرده است طرحی را برای کمک کردن به کارآفرینان محلی اجرا کند.

در این طرح، به آن دسته از کارآفرینانی که ثابت کنند که کارشان را خوب انجام می دهند و قصد دارند تا یک استارت آپی ایجاد کنند، تا 10000 دلار کمک هزینه برای برپاسازی استارت آپ داده خواهد شد.

آن ها همچنین می توانند در ساختمان "ویلیج اسکور سنتر" که شامل املاکی متعلق به این کمپانی مشاور املاکی است و در تقاطع لیدبرگ و اینتراستیت 270 قرار دارد، به راحتی مللک هایی را اجاره کنند. هدف از انجام این کار این است که این کارآفرینان مورد حمایت قرار بگیرند و در عین حال، این محله دوباره رشد پیدا کند و تبدیل به یک محله تجاری شود.

بکی آلوین(Becky Ahlvin)، که هماهنگ کننده رشد اقتصادی و جامعه شهر هیزل وود است، می گوید که انجام این کار هم برای اقتصاد محلی و هم برای خود کارآفرینان تازه نفس و جوانی که با شور و شوق می خواهند یک استارت آپ جدید را ایجاد کنند، بسیار مفید خواهد بود.

به عقیده او: " این کار کمک می کند که بفهمیم که چگونه می توانیم به تجارت های کوچک در اقتصادمان کمک کنیم.  و همچنین این کار به ما کمک می کند که کاری کنیم که این افراد تبدیل به دارندگان موفق تجارت های بسیار پررونق شوند".

ساختمان "ویلیج اسکور سنتر" زمانی به عنوان یکی از ساختمان هاب مهم در زمینه مشاوره املاکی و به عنوان پایگاهی برای برگزاری بسیاری از جشن ها و نمایشگاه ها و غیره مورد استفاده قرار می گرفت. ولی در سال های اخیر، این ساختمان کلا از رونق افتاده است. ایان روس، موسس کمپانی سومرا رود، می گوید که  کمپانی او در سال 2018 این ملک معاملاتی را خریده است تا به این وسیله آن را توسعه دهد و دوباره احیا کند.

او می گوید: " مرکز های معاملاتی واقعاً تنها در صورتی کار می کنند که جامعه بخواهد آن ها آن جا باشند. بنابراین ما فکر کردیم که در صورتی که برخی از فروشگاه ها را در آن جا برپای کنیم به گونه ای که مردم به آن جا بروند، احتمال این که مردم آن جا را احیا کنند بسیار زیاد می شود. بنابارین مردم خواهند دوباره آن جا را به عنوان یک مرکز معاملات املاکی قبول کنند"

به عقیده او، بسیاری از افرادی که به عنوان کارآفرینان جوان می خواهند تجاری را باز کنند، با مشکلاتی از قبیل مشکلات مالی و غیره مواجه می شوند و ممکن است دلسرد شوند. بنابراین اگر آن ها مورد حمایت قرار بگیرند و بتوانند در آن مکان املاکی را اجاره کنند، می توانند با اعتماد بیشتری به تجارتشان بپردازند و احتمال این که در کارشان موفق شوند بیشتر است.

امروزه ما در یک دوره جدید از نوآوری زندگی می کنیم که در آن نوآوری با سرعت نور حرکت می کند. اگر به تاریخ نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که اصلا چنین سرعت تغییرات از لحاظ تکنولوژی و نوآوری در هیچ زمانی سابقه نداشته است. دنیا هرگز به اندازه ای که در دهه گذشته تغییر کرده است، تغییر نکرده است.

در زمان حال  جلوه های مختلف پیشرفت تکنولوژی را در هوش مصنوعی، صنعت رباتیک و کشفیات تازه علمی می بینیم. در این دنیای جدید، همه افراد باید درباره زندگیشان و همچنین آینده کودکانشان در زمینه هایی مانند آینده شغلی و آینده تحصیلی تامل و تفکر کنند.

بنابراین اگر شما در روزگار امروز کودکی دارید، بدون توجه به سن و سالش، لازم است که به صورت روزانه به او مهارت های کارآفرینی را بیاموزید.

یکی از مهم ترین بخش های داشتن فرزند این است که دانش و مهارت لازم را به آن ها بیاموزیم. یکی از بهترین راه هایی که کودکان می توانند کارآفرینی را یاد بگیرند، از طریق انجام فعالیت های دستی و زمان هایی است که آن ها را در کارهای عملی دخالت دهید. کودکان وقتی که در کاری دخالت داده می شوند؛ زمانی که چیزی را یاد می دهند، یک داستانی می گویند و یا به شیوه فعالانه ای در یک پروژه کار می کنند،  کارهای عملی را یاد می گیرند و می توانند این شانس را داشته باشند که این درس های اصلی در زندگی را یاد بگیرند و به خاطر بیاورند.

والدین باید علاوه بر ایجاد محیط هایی که مانند کلاس درس است، مهارت های کارآفرینی را همزمان با فعالیت های روزانه در اختیار آن ها قرار بگذارند. بردن کودکان به بانک یا مغازه، وادار کردن کودکان به این که خودشان چیزی بخرند و تقویت مهارت های گفتگویی در آن ها، همگی از راه هایی هستند که بوسیله آن ها می توان کارآفرینی را در کودکان افزایش داد.

اگر شما به عنوان والدین، از کودکانتان بخواهید که مسئله ها را حل کند، می توانید چشمان آن ها را به گونه ای باز کنید که دنیا را به شیوه ای ببینند که دیگران نمی بینند و این درس های کوچک می تواند منجر به بوجود آمدن مهارت های کارآفرینی و موقعیت های مناسب برای آن ها شود.

در ادامه قصد داریم دلایلی را که مدل سازی کارآفرینی برای کودکان امروزه از هر زمانی مهم تر است را مورد بررسی قرار دهیم:

1-  مدل سازی مهارت های کارآفرینی کودکان در سنین پایین می تواند برای آینده کودکان موثر باشد

مدل سازی مهارت های کارآفرینی و تجاری برای کودکان دارای مزیت های زیادی است. کودکان وقتی که در مدرسه هستدند، کم کم از اهمیت کارآفرینی و تجارت باخبر می شوند. کم کم وقتی که به دبیرستان می رسند، در صورتی که تا کنون فرصتی برای تجربه کارآفرینی نداشته باشند، نمی توانند درک کنند که ساختن یک تجارت را باید چگونه آغاز کنند.

بر اساس تحقیقات، 85 درصد از دانش آموزان هنگامی که دبیرستان هستند، هرگز به ایجاد کردن یک تجارت فکر نکرده بودند. همچنین تنها 30 درصد از دانش آموزان در سطح جهانی این موقعیت را پیدا می کنند که در کلاس های کارآفرینی شرکت کنند.

آیا می دانستید؟

می توان در دبیرستان ها موقعیت هایی برای دانش آموزان ایجاد کرد که درباره اساس ایجاد یک تجارت مطالبی را بیاموزند البته بهتر است که انجام این کار را بر عهده دبیرستان ها نگذارید. برای این که دانش آموزان بهتر این مهارت ها را فرا بگیرند، بهتر است کمپانی ها و سازمان ها را بررسی کنید و ببینید که آیا موقعیت کارآفرینانه ای برای فرزندان شما در آن جا وجود دارد یا خیر. 

قرار دادن کودکان در معرض فعالیت های کارآفرینانه به این شکل، به آن ها کمک می کند که به "یادگیری عمرانه" علاقه مندی بیشتری نشان دهند چون در این صورت آن ها می توانند علاوه بر این که درس عادی خودشان را در دبیرستان و محل تحصیلشان می خوانند، فعالیت های کارآفرینانه را هم فرا بگیرند و همین امر می تواند منجر به این شود که علاقه به یادگیری در آن ها افزایش پیدا کند.

2-  بازار کار در آینده نامطمئن خواهد بود

همزمان با این که دنیا در حال تغییر کرده است، همچنین دیدگاهی که مردم از نیروی کار دارند هم تغییر می کند. افرادی که در سال های پایانی قرن بیستم به دنیا آمده اند، دیدگاه های متفاوتی نسبت به موضوع کار و نیروی کاری و استخدام دارند.  کمپانی ها و سازمان ها هم سعی می کنند تقاضاهای برای افراد و کارکنان جدید را فراهم کنند و به طور کلی سیستم استخدامی در آینده تغییر می کند. یکی از مهم ترین مواردی که در آینده برای استخدام و کار اهمیت پیدا می کند، موضوع کارآفرینی است.

به احتمال زیاد، در آینده افرادی که از نظر کارآفرینی در کارشان وارد هستند بیشتر از افرادی که توانایی ها و مهارت های کارآفرینی را ندارند استخدام می شوند. به این دلیل که افرادی که دارای مهارت ای کارآفرینی هستند، می توانند  از تمام شرایط موجود استفاده کنند و می توانند خودشان به عنوان کارآفرین، کارهایی انجام دهند که از نظر اقتصادی و مالی به نفع سازمانشان باشد. چنین فعالیت هایی می تواند سود بسیار زیادی به سازمان برساند و منجر شود که سازمان سوددهی بیشتری داشته باشد. بنابراین نسل آینده، در استخدام به داشتن مهارت های کارآفرینی توجه زیادی می کنند و افرادی را استخدام می کنند که کارآفرین تر باشند و با کارآفرینی و استفاده از فرصت ها آشنایی داشته باشند. بنابراین همان طور که در بالا اشاره شد، دیدگاهی که کمپانی ها در آینده نسبت به موضوع استخدام خواهند داشت نسبت به دیدگاهی که حتی امروزه هم در بسیاری از کمپانی ها و شرکت ها وجود دارد متفاوت می باشد.

بر اساس مجله بیزنس نیوز دیلی (Business News Daily)، تصوری که امروزه از کار و نیروی کار وجو دارد، با گذشته خیلی متفاوت است. به عنوان مثال، آسان نیست که پیش بینی کنید که وقتی کودکتان بزرگ شد، چگونه کارهایی برای او در جامعه فراهم می باشد. بنابراین، آینده و بازار کاری که برای آینده جوانان وجود دارد، مشکل ساز است. به بیان مایکل پی. توتمن (Michael P. Toothman)، آموزش دادن کودکانتان درباره این که چگونه در آینده موفق شوند، یک موضوعی مهم و کلیدی است.

3-  وجود اقتصاد گیگ

در سال های دهه گذشته، اقتصاد گیگ رشد پیدا کرده است. افرادی که به عنوان کسب و کار آزاد فعالیت می کنند و افرادی که در مکان هایی کار می کنند که همواره پروژه های کوتاه مدت را دنبال می کنند، بخشی از اقتصاد گیگ هستند. در اقتصاد گیگ، وضعیت کارکنان دایمی نمی باشد و بنابراین به صورت موقتی در حال تغییر است. کارکنانی که در اقتصاد گیگ کار می کنند، شغل ثابتی ندارند. همچنین تعدادی از افراد هم هستند که مستقیما با مشتریان سروکار ندارند و خودشان برای خودشان کار می کنند.

بر اساس تحقیقات، حدودا 43 درصد از نیروی کار آمریکا در اقتصاد گیگ کار خواهند کرد. بنابراین این که مهارت های کارآفرینی را به کودکان آموزش دهیم، می توان برای آماده سازی آن ها برای این گونه کارها مفید باشد.

4-  والدین نمی توانند آموزش مهارت های کارآفرینانه به فرزندانشان را بر عهده کالج ها و دانشگاه ها بگذارند

همان طور که دیده ایم، در دنیای کاری، تغییرات زیادی در شرف رخ دادن است. این تغییرات اثر زیادی را هم بر روی دانشگاه های می گذارد. دانشگاه ها و کالج ها دیگر مانند قبل نیستند و سعی می کنند تا فارغ التحصیلان خودشان را برای محیط کار آماده تر کنند. امروزه این تغییرات سریع تر از گذشته در حال وقوع است و بنابراین انتظاراتی هم که از کالج ها و دانشگاه ها در این زمینه وجود دارد، زیادتر شده است. 

امروزه انتظاراتی که والدین از کالج ها و محل های تحصیل کودکانشان دارند، نسبت به گذشته متفاوت می باشد. امروزه آن ها از کالج ها و محل های تحصیل فرزندانشان انتظار دارند که کارآفرینی را به آن ها بیاموزند. در گذشته سیستم یادگیری یک سیستم پسیو بود و دانش آموزان چیزی از مفاهیم کارآفرینی و کارهای گروهی و تقویت ایده ها درک نمی کردند. اما امروزه این سیستم تغییر کرده است و در کالج ها و دانشگاه ها و به طور کلی در تمام مراکز آموزشی، انتظارات برای یاد دادن کارآفرینی و روش های کارآفرینی به افراد زیادتر شده است. والدین امروزه از کالج ها انتظار دارند تا موقعیت های مختلفی را برای دانش آموزان فراهم کنند که بتوانند همکاری و تعامل و کارهای کارآفرینانه را بیاموزند تا بتوانند در آینده برای جامعه خودشان سودمندتر باشند.

این در حالی است که کالج ها و موسسات آموزشی نمی توانند این انتظار والدین را برآورده کنند. علت این امر هم آن است که برنامه های کارآفرینانه ای که برای تقویت و یادگیری مهارت های کارآفرینانه برای دانش آموزان تهیه شده است، هنوز هم در مرحله های ابتدایی کار قرار دارد و بنابراین کالج ها و دانشگاه ها برای این که به یک سیستم جامعی برسند که در آن این مهارت ها به دانش آموزان و افرادی که در این مراکز هستند یاد داده شوند، باید راه زیادی را بپیمایند. یک دلیل دیگر برای این که کالج ها و دانشگاه ها و مراکز آموزشی نمی توانند نیازهای دانش آموزان را برآورده کنند، این است که برای یاد دادن توانایی ها و مهارت های کارآفرینانه به افراد، باید از شیوه های مختلفی استفاده کرد.

به عبارت دیگر، نمی توان برای تمام افرادی که می خواهند این مهارت ها را یاد بگیرند از یک شیوه بخصوص استفاده کرد و هرکدام از آن ها نیازهای مخصوصی دارند که بر اساس این نیازها باید برنامه ریزی های مخصوصی هم انجام شود.

بنابراین والدین باید بدانند که صرفا این که فرزندانشان به مراکز آموزشی بروند دلیلی بر این نمی شود که آن ها به صورت تضمینی می توانند مهارت های کارآفرینانه را یاد بگیرند و کارآفرین می شوند! بلکه این والدین باید مهارت های کارآفرینانه را خودشان به فرزندانشان بیاموزند و آن ها را برای آینده و جامعه آینده آماده کنند. البته نیازی که برای یاددهی مهارت های کارآفرینانه در سطح گسترده برای کودکان و نوجوانان ایجاد شده است؛ منجر به این شده که دانشگاه ها و مراکز آموزشی و حتی مدرسه ها سعی کرده اند سیستم آموزشی خودشان را طوری تغییر دهند که آموزش این مهارت ها را در برنامه های درسی خودشان بگنجانند.

دانشگاه ها و کالج ها و مراکز آموزشی سعی می کنند که برنامه ها و دوره های آموزشی مختلفی برای این کار ایجاد کنند و مسئولان و سیاست گذاران تصمیم گرفته اند تا زمان و هزینه زیادی را برای این کار صرف کنند. ولی با تمام این احوال، این کاری است که خود والدین این افراد باید به صورت شخصی انجام بدهند و باید خودشان به صورت مستقل این توانایی ها را به آن ها بیاموزند. آن ها باید همچنین کالج ها و دانشگاه ها و مراکزی را انتخاب کنند که در آن ها این کار بهتر انجام می شود.

5-  کارفرمایان در آینده کارمندانی را استخدام می کنند که دارای مهارت های چندجانبه هستند

امروزه فردی که برای یک کار به یک شرکت یا سازمانی مراجعه می کند، دیگر کافی نیست که تنها در یک زمینه کاری فعالیت داشته باشد. امروزه کارفرمایان به دنبال افرادی می گردند که در چندین زمینه فعالیت داشته باشند. همچنین افرادی که دارای مهارت های مختلف خلاقیتی، مهارت های انگیزشی،مهارت های نرم و دارای علاقه زیادی به یادگیری مادام العمر می باشند مورد توجه کارفرمایان هستند.

بسیاری از کارفرمایان در دنیای امروز، به دنبال کارکنانی هستند که دارای مهارت های مختلف در حل مسئله، انعطاف پذیری بالا، خودهوشیاری و مقاومت باشند. بنابراین شما به عنوان والدین کودکانی که در آینده می خواهند در چنین محیط های کاری مشغول به کار شوند، وظیفه دارید که این مهارت ها را به آن ها بیاموزید تا آن ها هم بتوانند این مهارت ها را فرا بگیرند. چون در صورتی که این مهارت ها را یاد نگیرند، ممکن است در آینده با مشکلات جدی مواجه شوند...

هر کارآفرین موفقی ممکن است به نوعی با این ویژگی‌های مثبت یا منفی روبرو باشند و باید دست به یک انتخاب بزنند. ولي كارآفرينان تایید می‌کنند که در بسیاری موارد، بدون یک یا برخی از این ویژگی‌ها، استارتاپ آنان به احتمال زیاد با شکست مواجه خواهد شد.

1- تیم گرا نبودن

اکثر کارآفرینان کسب و کار خود را به دلیل نیازی که در بازار می‌بینند و دیگران نمی‌بینند، راه‌اندازی می‌کنند؛ و اغلب آن‌ها تمایلی به کار کردن با دیگران ندارند و از این کار لذت نمی‌برند. به‌هرحال، هر کسب و کاری مستلزم یک تیم کاری است و واگذاری اختیار به دیگران از سوی فرد کارآفرین ممکن است به یک کشمکش دائمی تبدیل می‌شود. در چنین مواقعی برخی کارآفرینان شغل و موقعیت خود را رها کرده و دوباره از نو آغاز می‌کنند.

2- کمال‌خواهی

کارآفرینانی که کمال‌گرا هستند، هرگز نه از کار خودشان راضی‌اند و نه از کار دیگران. این ویژگی می‌تواند موجب تاخیر در کارها و بالا بردن هزینه‌ها در کسب و کار شود و باعث یاس و ناامیدی در میان اعضای تیم، شرکا و مشتریان ‌گردد. استیو جابز از این نقیصه جان سالم به در برد و باعث شد تا شرکت اپل معروف شود.

3- به تعویق انداختن چالش‌های خاص

گاهی اوقات کارآفرینان بسیار باهوشی را می‌بینیم که با مسائل سخت و دشواری همچون استخدام و یا اخراج افراد دست و پنجه نرم می‌کند. آن‌ها ممکن است این کارها را نادیده بگیرند یا این که کار را به شرکا تجاری لایق خود واگذار نمایند. خصوصیات مثبتی همچون یادگیری، نظم و انصباط مدیریتی و تصمیمات به موقع باید گام‌ به گام پیش بروند تا موجب رشد و پیشرفت کسب و کار شوند.

 4-عاطفی و احساساتی بودن

شور و اشتیاق و حساس بودن روی مردم، از جمله صفات مهم و کلیدی هر کارآفرین خوبی به شمار می‌آیند، اما در برخی موارد، این صفات خوب می‌توانند  موجب تشديد تغييرات روحی و طغیان‌های احساسی بی‌دلیل شوند. در این مرحله ممکن است تصمیماتی از سوی رهبر مجموعه گرفته شود که چندان منطقی به نظر نمی‌رسند و همين موجب می‌گردد وی وفاداری و اعتمادش را در میان همکاران و مشتریانش از دست بدهد.

5-اعتماد به نفس بیش از حد و تبدیل شدن به یک فرد خودبین

به طور حتم تصمیماتی که ریشه در نفس فرد دارند با تصمیماتی که از روی اعتماد به نفس گرفته می‌شوند و بر پایه علم و اعتماد هستند، مغایرت دارند. گرچه کارآفرینان نیاز به نفسی سالم دارند تا همچون یک زره محافظ آنان باشد، اما اگر همین نفس تعدیل نشود، می‌تواند به خصوصیت منفی تکبر تبدیل گردد. خیلی‌ها تد ترنر (Ted Turner) و لاری الیسون (Larry Ellison)  را در دسته چنین افرادی قرار می‌دهند.

چطور می‌توانیم به عنوان یک خانم به سرعت به یک کارآفرین موفق تبدیل شویم؟ بانوان کارآفرین وقتی که رهبری کسب و کاری را برعهده دارند، هیچ چیز را تضمین شده نمی‌دانند. در گذشته، بانوان کارآفرین به صنایع کلیدی دسترسی کامل نداشتند. شکی نیست که دوره دیگری در تاریخ کسب و کارها آغاز شده است؛ 

۱. اطراف خود را با کارشناسان خبره و ماهر پر کنید

اداره یک کسب و کار موفق کار سختی است. بیشتر زنان کارآفرین که مدیریت کسب و کاری را بر عهده دارند، ترجیح می‌دهند که افرادی را استخدام کنند که آنها را می‌شناسند. در بیشتر موارد، این کار غلطی است. شما باید تجربه را معیار انتخاب خود قرار دهید و افرادی را در مجموعه خود داشته باشید که می‌توانند تاثیرگذار باشند.

2.از قوانین و مقررات داخلی پیروی کنید

شما هرگز نباید از هیچ قانونی- هرچه که باشد- تخطی کنید. یک وکیل خبره استخدام کنید تا به هنگام راه‌اندازی یک کسب و کار جدید از حقوق شما دفاع کند. شما نباید هزینه‌های قانونی را بیهوده بدانید بلکه آنها را برای خودتان نوعی سرمایه‌گذاری در نظر بگیرید.

3.شبکه ارتباطات اجتماعی خود را تقویت کنید

بیشتر زنان کارآفرین بازاریاب‌های شبکه‌ای طبیعی هستند. اما علاوه بر این، در ایجاد گروه‌ها و کانال هایی در شبکه‌های اجتماعی هم مهارت دارند. شما می‌توانید کسب و کار خود را از طریق تبلیغات رسانه‌ای یا دهان به دهان هم گسترش دهید.

4.منتظر پول استارت آپ نباشید

مجبور نیستید که قبل از راه‌اندازی کسب و کارتان منتظر باشید تا تمام پول مورد نیازتان را تامین کنید. باید ادامه دهید و هرگز نباید تسلیم شوید! می‌توانید یک ایده کسب و کاری کوچک با هزینه‌های استارت آپی پایین پیدا کنید.

5. قیمت‌های محصولات و خدمات خود را به درستی تعیین کنید

قیمت‌گذاری نادرست محصولات شما ممکن است مشتری هایتان را از اطراف کسب و کار شما پراکنده سازد. همواره باید سطوح قیمت‌گذاری خود را مورد ارزیابی قرار دهید. باید تغییرات بازار و همچنین اقدامات رقبای خود را مطالعه کنید.

6.طرفدار سادگی باشید

شما نباید قدرت فناوری را دست کم بگیرید. از آنجایی که نرم افزارها در میان کارآفرینان فناوری از محبوبیت بالایی برخوردار هستند، استفاده از ایمیل مارکتینگ همچنان پادشاه است.

7.هشدارهای بازار

استمرار بر بازاریابی و تبلیغ محصولات برای شما امری ضروری و حیاتی است. استراتژی هایی موثر و کارآمد برای حل بزرگترین مسائل خود طراحی کنید. شما باید درد موجود در بازار و موضوعات تاثیرگذار بر مشتریان خود را بشناسید و هدفتان پیدا کردن راه کارهایی درست برای آنها باشد.

8.تخفیف ندهید

زمانی که به ظاهر راهی برایتان نمانده و ناامید هستید، تخفیف ندهید. این کار در نهایت ممکن است به محدود کردن سود شما منجر شود. شما باید ارزش شناخته شده محصولات خود را ارتقا دهید و سپس قیمت آنها را بالا ببرید.

کلام آخر

رسیدن به موفقیت به عنوان یک بانوی کارآفرین نباید چندان که به نظر می‌رسد کار سختی باشد. تمام کاری که باید انجام دهید این است که شهامت داشته باشید و متفاوت با دیگران فکر کنید. همین الان شما تمام دانش لازم برای راه‌اندازی یک کسب وکار موفق را دارید.

تعریف کارآفرینی از دیدگاه بزرگان :

ریچارد کانتیلون : به عنوان اولین نفری که این واژه را در علم اقتصاد ابداع نمود، اعتقاد داشت کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ترکیب به صورت محصولات قابل عرضه به بازار خریداری کند و در هنگام خرید از قیمت نهایی محصولات اطلاع ندارد.

ژوزف شومپیتر :

وی فرآیند کارآفرینی را تخریب خلاق می نامد. به عبارت دیگر ویژگی تعیین کننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید و یا ابداع روش های نوین در امور جاری است. روش نوین همان تخریب خلاق می باشد. از نظر او نوآوری در هر یک از زمینه های ذیل کارآفرینی محسوب می شود :
1. ارائه کالای جدید
2. ارائه روش جدید در فرآیند تولید
3. گشایش بازار جدید
4. یافتن منابع جدید
5. ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت

 استیونسن :

یکی از جامع‌ترین تعاریف کارآفرینی که در دانشکده‌ی بازرگانی هاروارد مورد استفاده قرار می‌گیرد، توسط هوارد استیونسن (Howard Stevenson) مطرح شده است. تعریف کارآفرینی از دیدگاه استیونسن چنین است: «کارآفرینی پیگیری فرصت‌هایی است که فراتر از منابعِ در دسترس، وجود دارند.»

جان کارلند:

 دکتر جان کارلند استاد دانشگاه کارولینای غربی در زمینه علوم کارآفرینی معتقد است کارآفرین فردی است که شرکتی را به منظور سود و رشد تاسیس و مدیریت می نماید و از آن برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده می کند . ویژگی اصلی او رفتار نوآورانه است و از تجربیات مدیریت استراتژیک در فعالیت خود استفاده می کند. وی همچنین معتقد است کارآفرین فردی است که جهت دستیابی به سود ، شغلی را به وجود آورده و مدیریت می کند . رفتار خلاقانه و بکارگیری شیوه های استراتژی مدیریتی در کار از خصایص کار آفرین است.

فرض کنید شما یک کارآفرینی هستید که تازه می خواهید تجارت خودتان را شروع کنید.

در این صورت شما دچار مشکلات زیادی هستید!

هر لحظه ممکن است برای شما مشکل جدیدی ایجاد شود و بنابراین ممکن است این مشکلات به جایی برسند که شما مجبور شوید به طور کلی تجارت خودتان را تعطیل کنید و به فکر دیگری بیفتید!

بنابراین شروع کردن یک تجارت و یک استارت آپ آسان نیست و برای این که فردی بخواهد تجاری را شروع کند، باید مراحل سختی را پشت سر بگذارد. اما یکی از مهم ترین مشکلاتی که شما و تجارت شما را تهدید می کند، زمانی ایجاد می شود که میزان مشتریان شما زیاد می شوند و شما مجبور می شود تجارت خودتان را گسترش دهید. باید گفت که "هرکه بامش بیش، برفش بیشتر!" و بنابراین وقتی که میزان افرادی که برای خرید فرآورده ها به تجارت شما مراجعه می کنند بیشتر می شود، شما هم مجبور می شوید به فکر ایجاد یک دفتر جدید و کارکنان جدید باشید و غیره باشید و همین موضوعات منجر می شوند که میزان خرج و مخارجی که شما قرار است بکنید خیلی بیشتر می شود.

اپلیکیشن Zuitte اپلیکیشنی است که بوسیله کارآفرینان و برای کارآفرینان تولید شده است. Zuitte به شما کمک می کند تا تجارت خودتان را رشد دهید، بدون این که مجبور شوید برای بزرگ کردن تجارتتان تیمتان را بزرگ کنید!

این اپلیکیشن، بوسیله گروهی از متخصصان و فروشندگان FBA مربوط به Amazon ، گروهی از صاحبان SMMA، گروهی از YouTuber ها، گروهی از صاحبان خصوصی برخی از برندها و گروهی از کارآفرینان جدید ساخته شده است که می خواهند به کارآفرینان دیگر در دنیا کمک کنند.

در Zuitte بیشتر از 50 ابزار مختلف وجود دارد که تمام این ابزارها با هم هماهنگ می شوند و به شما این امکان را می دهند که تمام جنبه های تجارتتان را از جنبه های بازاریابی و فروش به مشتریان گرفته تا خدمات به مشتریان و جنبه های عملکردی و توسعه ای را مدیریت کنید.

با استفاده از این ابزار شما می توانید رقبای خودتان را مورد تحلیل قرار دهید و نوع رفتاری را که متشریانتان دارند را بررسی کنید و زیرساختارهای SEO خودتان را بررسی کنید و به طور کلی درک درست و بهتری از وضعیت کنونی بازار داشته باشید.

همچنین با استفاده از Zuitte می توانید کار استفاده از شبکه های اجتماعی در بازاریابی را به صورت اتوماتیک انجام دهید و حتی می توانید بوت های مخصوص به خودتان را در فیسبوک بسازید که خودشان کار بازاریابی را انجام دهند.

Zuitte همچنین به شما کمک می کند تا پیش بینی های مالی سازمان را با دقت بسیار بالا انجام دهید. به طور کلی استفاده ازZuitte  دقیقا تمام آن چیزی است که یک کارآفرین مدرن نیاز است داشته باشد. یک دوره یک ساله این اپلیکیشن تنها 49 دلار است و یک دوره سه ساله آن تنها 99 دلار است و دوره پنج ساله آن تنها 149 دلار است و دوره تمام مدت آن تنها 199 دلار می باشد.

اخیرا  گفتگویی با آقای کاندارپ بهات، مدیر عامل کمپانی زالوس وب تکنولوژی انجام گرفته است. از او درباره چالش هایی که استارت آپ های جدید در مراحل اولیه با آن مواجه می شوند پرسیده شده است.

آقای بهات، در این گفتگو علاوه بر این که دیدگاه های شخصیش را درباره این قضیه بیان کرد، توضیح داد که چگونه کمپانیش به این استارت آپ ها کمک می کند تا جایگاه خودشان را پیدا کنند.

در زیر، خلاصه ای از این گفتگو جذاب  را می خوانید:

-  آقای بهات، کمپانی زالوس وب تکنولوژی مدتی است که در این کار است و در این راه رشد زیادی کرده است. لطفا برخی از عوامل مهمی که در رشد این کمپانی اثرگذار بوده اند را بیان کنید.

خوب! عوامل زیادی به ما کمک کرده اند که به جایگاهی که امروز داریم برسیم ولی مهم ترین این عوامل، "وفاداری مشتریان" بوده است. میزان وفاداری مشتریان به ما خیلی زیاد است و ما مشتریانی وفادار داریم. برخی از مشتریان ما از سال 2003، یعنی اولین سالی که ما این کار را آغاز کرده ایم، با ما بوده اند و هنوز هم با ما هستند از آن جایی که درباره تکنولوژی صحبت می کنیم، اجازه دهید به شما بگویم که ما در زمینه تکنولوژی های مختلف کارهای زیادی انجام داده ایم.

-  به عقیده شما، برخی از بزرگترین چالش ها در زمینه انتقال تجارت ها به سیستم های دیجیتالی در کشور هندوستان و به طور کلی در دنیا چیست؟

خوب از آن جایی که سازمان های مختلف دارای احتیاجات مختلفی هستند، بنابراین ایجاد یک استراتژی و سیاست گذاری موثر برای انتقال تکنولوژی مشکل بزرگی برای بیشتر کمپانی ها می باشد. منظورم این است که اگر بخواهیم یک استراتژی را به تمام کمپانی ها ارایه کنیم، تقریبا کار غیرممکنی انجام داده ایم. بنابراین برای این که یک استراتژی قوی انتقال به دنیای دیجیتالی داشته باشیم، نیاز است که فرهنگ هرکدام از سازمان ها را به صورت تک تک بررسی کنیم و سپس بر اساس فرهنگ هرکدام از این سازمان ها مبادرت به ایجاد یک استراتژی  برای انتقال به دنیای تکنولوژی برای هرکدام از سازمان ها به صورت مجزا بکنیم. اگرچه برای انجام این کار، مدیریت هرکدام از این سازمان ها باید زمان و تلاش زیادی را به این کار اختصاص دهد. متاسفانه، همیشه مدیران در این زمینه کم کاری می کنند چون معمولا برنامه هایشان خیلی شلوغ است و وقت کمی برای این کار دارند و فکر می کنند که اگر بر روی این موضوع وقت صرف کنند، از رسیدگی کردن به مشتریانشان جا می مانند. ولی اصلا این گونه نیست.

اگر مدیران یک سازمان به قدر کافی وقت داشته باشند که به موضوع دیجیتالی کردن همه چیز اختصاص دهند، در حقیقت به مشتریانشان هم کمک بزرگی کرده اند.

البته مشکل بزرگ بسیاری از کمپانی ها این است که در صورتی که یک برنامه ریزی درست برای انتقال به دنیای دیجیتال هم داشته باشند؛ باز هم این که یک تیمی پیدا کنند که به قدر کافی تخصصی باشد که بتواند آن را اجرا کند، باز هم برایشان مشکل است و بنابراین معمولا نمی توانند چنین کاری را انجام دهند.

-به عقیده شما، کدامیک از صنعت ها می توانند بیشترین سود را از انتقال به دنیای دیجیتال داشته باشند؟

صنایع بسیاری می توانند از انتقال به دنیای دیجیتال سود ببرند. به عنوان مثال صنعت بهداشت و درمان، رسانه ها، صنایع مالی، بیمه، عمده فروشی، تجارت و سرویس ها و خدمات حرفه ای و محلی.

- به نظر می رسد که سازمان شما در طراحی صفحات وب خیلی پیشرفته است. این سازمان چه ویژگی هایی دارد که توانسته به این سطح بالای تجربه در طراحی وب سایت برسد؟

مهم ترین عاملی که در این زمینه ما را از دیگران جدا می کند، استفاده از راه حل های بازاریابی انسان-محور است. ما بر روی ساخت وب سایت های فعال و مکالمه-محور متمرکز می شویم که محوریت آن را مشتریان و علاقه آن ها تشکیل داده است.

-   آیا سازمان شما به سازمان ها و استارت آپ های جدیدی که تازه می خواهند کار را شروع کنند کمک می کند؟ آیا می توانید یک مثال در این باره به ما ارایه کنید؟

بله ما به استارت آپ های دیگر به شیوه های مختلفی کمک می رسانیم. از جمله این که ما به برخی از آن ها به صورت مالی  کمک می کنیم، به برخی دیگر با استفاده از نام کمپانیمان کمک می کنیم و از همه مهم تر این که در بعضی از موارد، کارکنان سازمان خودمان را برای آن ها می فرستیم و به این شکل آن ها می توانند از تجربیات و مهارتی که کارکنان سازمان ما در این سازمان بدست آورده اند استفاده کنند. به طور کلی این که یک استارت آپ از کارکنان یک استارت آپ دیگر استفاده کند، همواره یکی از مقرون به صرفه ترین و راحت ترین راه هایی بوده است که یک استارت آپ می توانسته به استارت آپ دیگر کمک کند.

در ضمن ما یک شبکه ای از استارت آپ های جدید تشکیل داده ایم که در آن استارت آپ ها بتوانند به استارت آپ های دیگری که نیازمند کمک هستند کمک کنند.

همچنین سازمان ما هم در صورتی که یک استارت آپ از نطر پیدا کردن ایده جدید و یا اعمال ایده جدید نیاز به کمک داشته باشد، با تمام وجود کمک می کنیم و حمایت مالی و تجهیزاتی مورد نظر را برای این استارت آپ فراهم می آوریم.

به عنوان مثال، استارت آپی به نام "کانگیز" بود که در زمینه تجارت الکترونیکی به کمک احتیاج داشت. به همین خاطر از سازمان ما کمک گرفت. ما هم یک تیم مجرب را مامور کردیم و به آن جا فرستادیم. تیم  ما با ایجاد وب سایت و همچنین ساختن چندین اپلیکیشن موبایل برای این استارت آپ به این استارت آپ کمک کردند تا از نظر تجارت الکترونیکی پیشرفت کند و وضعیت بهتری داشته باشد.

ما همچنین چندین راه حل برای بهتر کردن فروش و افزایش ارتباطات با استارت آپ های دیگر در اختیار مدیران این استارت آپ قرار دادیم. بعد از مدت کوتاهی رشد این استارت اپ از نظر مالی بسیار زیاد شد و این استارت آپ توانست گوی سبقت را از بسیاری از رقبایی که تا چندی پیش از آن بسیار جلوتر بودند، برباید.

مصاحبه با نگان فام؛ کارآفرین و موسس یوگا فام

نگان فام، موسس یوگا فامیلی (Yoga Phamily) است. یوگا فامیلی تنها استادیویی خانواده-محور یوگا واقع در سانفرانسیسکو است. هدف این استادیو این است که خرد مرتبط با یوگا را در جامعه های کوچک دوستان و خانواده رشد دهد و به این شیوه آزادی، صلح و خوشبختی را در میان مردم ترویج دهد. مرکز کارآفرینی ناستاک (Nasdaq) تصمیم گرفت تا با نگان مصاحبه ای انجام دهد و بررسی کند که چگونه تبدیل به یک کارآفرین موفق شده است.

 دیدگاه شما از کارافرینی چیست؟

به نظر من، کارآفرینی یعنی داشتن شجاعت و شهامت. در حقیقت وقتی که شما شجاعت داشته باشید، می توانید قدم به سرزمین هایی بردارید که برای شما ناشناخته است.  این کار ممکن است در قدم اول کمی به نظر ترسناک بیاید، ولی اگر شما شهامت و شجاعت لازم را داشته باشد؛ برای این کار انرژی و انگیزه لازم را خواهید داشت و حتی ذره ای از این انرژی و انگیزه برای شما کم نمی شود. حتی اگر تمام اطرافیانتان به شما بگویند که "نه! به آن جا نرو! به جایی برو که ایمن و روشن است!" ولی باز هم شما با شجاعت در این راه ناشناخته قدم خواهید گذاشت.

شما چگونه این کمپانی را پایه ریزی کردید؟

من در یک مرکز بیمارستانی به عنوان یک پرستار مشغول به کار بودم و شب ها هم به کلاس های یوگا می رفتم. تا این که مدیر این مرکز به من گفت: "تو استعداد زیادی در یوگا داری! آیا می توانی به خردسالان یوگا آموزش دهی؟ من هم سریعا قبول کردم. سپس پیش خودم گفتم که وفتی می توانم به خردسالان آموزش دهم، چرا بزرگترهایشان را هم همزمان آموزش ندهم؟ چرا کاری نکنم که خانواده ها به طور کلی آموزش نبینند؟" پیش خودم گفتم این ایده خوبی می شود که تمام اعضای خانواده را با هم آموزش دهم. خردسالان و کودکان را به همراه پدر و مادر و حتی پدربزرگها و مادربزرگها و خاله و دایی و عمو و عمه و غیره همگی به یک استادیو ببرم و آن ها را در آن جا آموزش دهم!

بزرگترین تجریه و یا درسی که تا کنون در این راه گرفته اید چه بوده است؟

بزرگترین درسی که در این راه  گرفتم این است که سعی کنم که بیشتر با مردم آشنا شوم و بیشتر آن ها را درک کنم. سعی کنم آن ها را استخدام کنم و کاری کنم که ارتباط بیشتری با آن ها داشته باشم. دومین درسی که زندگی در طول مسیر ایجاد این کمپانی به من آموخت این بود که سریع تغییر کنم! اگر فهمیدید که کاری که دارید انجام می دهید و یا روشی که پیش گرفته اید نتیجه بخش نیست و یا ممکن است برایتان مشکل ساز باشد، بدون تردید سریع این شیوه را تغییر دهد. تغییر کردن نیاز به همت و پشتکار دارد و ممکن است انجام دادن آن آسان نباشد. ولی در مواقعی که حقیقتا نیاز به تغییر رویه دارید؛ این جرات و شهامت را داشته باشید که با قدرت این مسیر را تغییر دهید.

کمپانی شما چه تغییراتی ایجاد کرده است؟

این کمپانی سعی در آن دارد تا به والدین این فرصت را بدهد که در کنار فرزندانشان به تمرین هایی مانند یوگا و مدیتیشن بپردازند. این موضوع باعث می شود که رابطه میان والدین و فرزندان قوی تر شود. همچنین این موقعیت را برای کودکان (حتی 1 ساله ها) ایجاد کرده ایم که با مفهوم یوگا و مدیتیشن آشنا شوند و بتوانند یوگا و مدیتیشن را تمرین کنند.

 اگر با علمی که امروز دارید، به زمانی می رفتید که این کمپانی را تازه تاسیس کرده بودید؛ چه چیزی را تغییر می دادید؟

علمی که امروز دارم، به زمانی می رفتم که این کمپانی را تازه تاسیس کرده بودم، سعی می کردم افراد بیشتری را استخدام کنم و به آن ها اعتماد به نفس بیشتری می دادم و تلاشم را بیشتر می کردم.

 توصیه شما به کارآفرینانی که تازه می خواهند وارد این کار شوند چیست؟

توصیه من این است که قوی باشید.

ناامید نشود و حقیقتا سعی کنید بر روی کارهایی که می خواهید انجام دهید تمرکز کنید.

مسلما وقتی که می خواهید کاری را انجام دهید، موانع و مشکلات زیادی بر سر راه شما قرار می گیرند و باعث می شوند که در کارتان خلل ایجاد نشود. سعی کنید این موانع را دور بزنید.

از چیزی که از آن وحشت دارید فرار نکنید سعی کنید با آن روبرو شوید.

سعی کنید آن را به چالش بکشید. شعار اصلی من وقتی که این کمپانی را تشکیل دادم این بود که کار درست را انجام دهید. مهم این نیست که این کار برای شما چه هزینه ای داشته باشد و یا این که چقدر برایتان مشکل ساز شود. توصیه دیگر من این است که افرادی را استخدام کنید که آن ارزش هایی که برای شما مطرح است؛ برای آن ها هم مطرح است.

 تعریف شما از موفقیت چیست؟ فکر می کنید آن را بدست آورده اید؟

از نظر من موفقیت زمانی بود که به پدرم گفتم که دیگر نیازی نیست که در کارخانه کار کند. زمانی که به مادرم گفتم که هر کاری را که خودت دوست داری می توانی انجام دهی. زمانی که برای اولین بار خواهرم و چهار فرزندش را برای اولین بار در عمرم با خودم به سفر تفریحی بردم و زمانی که تمام معلمان یوگا در یوگا فامیلی به من گفتند که چقدر به من افتخار می کنند همچنین وقتی که احساس می کنم می توانم برای مشتریان و افرادی که می خواهند یوگا یاد بگیرند مفید باشم؛ احساس موفقیت می کنم.

در طول این راه، بهترین و بدترین خاطره ای که تا کنون داشتید مربوط به چه زمانی بود؟

بدترین خاطره ام مربوط به زمانی بود که مجبور شدم عده ای از افراد را به دلیل این که رفتار نامناسبی در کمپانی داشتند اخراج کنم و بهترین خاطره ام هم مربوط به زمانی بود که برای اولین بار، این کمپانی را تاسیس کردم چون در آن لحظه اول فکر می کردم هرگز این توانایی را نخواهم داشت که یک کمپانی را که مال من است تاسیس کنم.

امروزه با توجه به گستردگی علم و دانش و فناوری، دادن ایده ای جدید بسیار راحت است حتما نیازی نیست که آنها در کار موفقیت بزرگی کسب کنند.فقط همین که بتواننند یک ایده کارآفرینان داشته باشند می تواند به آنها یاد بدهد که مهارت های بعدی را در زندگی بیاموزند و همچنین این کار می تواند به آنها کمک کند تا از نظر مالی هم درس هایی بگیرند.

به قول تومال هنسک، که یک برنامه ریز مالی در نیویورک است؛

" والدین ، موقعیت های زیادی دارند که میتواننند به فرزندان خود بیاموزند که راه هایی برای پولدار شدن و کارآفرینی را پیدا کنند. آنها وقتی که تفکر کارآفرینانه پیدا کردند می توانند درباره بودجه بندی و ذخیره کردن پول و نوع خرج کردن آن و سرمایه گذاری اطلاعات خودشان را زیاد کنند و این کارها را یاد بگیرند. این موضوع باعث می شود که آـنها بیشتر ارزش پول را درک کنند والدین می توانند با کارهایی ساده، این توانایی هارا در فرزندانشان افزایش دهند"

کودکان توانایی یادگیری زیادی دارند و آمادگی یادگیری هرگونه آموزشی را که به آنها داده می شود را هم دارند . بنابراین ر صورتی که به آن ها یاد دهیهم که چگونه اید های کارآفرینانه داشته باشند؛ می توانیم انتظار داشته باشیم که این ایده هارا به خوبی یادگیرند و تفکر کارآفرینانه را در خودشان تقویت کنند.

تفکر کارآفرینی و رشد شخصیت کودک:

این کار همچنین به کودکان کمک میکند تا استمرار را یادبگیرند و از شکست های خودشان درس بگیرند و تفکر اینتقادی را فرا بگیرند. در حقیقت شکست بخشی از فرآیند یادگیری می باشد بنابراین در صورتی که کودکان سعی کنند که کاری انجام دهند و شکست بخورند، اگر از آنها بپرسیم که از این آزمایش چه یاد گرفتی؟ آیا میتوانی دوباره آن را تکرارکنی؟ و غیره می توانیم که به آن های بیاموزیم که از کستشان درس بگیرند و به جای این که کار را رها کنند، آن را ادامه دهند.

تکنیک های تربیت کودک کارآفرین:

در ادامه کارهایی که پدر و مادر ها میتوانند انجام دهند تا کودکان را تبدیل به کارآفرین کنند ارائه شده است:

1-سعی کنید که خلاقیت را در آن ها تقویت کنید

باید بدانید که کودک به صورت پیش فرض، تفکر خلاقانه دارد. کودک با خلاقیت بزرگ میشود و مراحل رشد او با خلاقیت طی میشود. سیستم ذهن کودکان به گونه ای است که از شکست نمی ترسند و بنابراین در صورتی که آنها ایده هایی خلاقانه داشته باشند، باید به آنها کمک کنیم تا ایده های خودشان را رشد دهند؛ حتی اگر به نظر مسخره بیاید. درصورتی که ایده های آنها را مسخره کنید؛ ممکن است دلسرد شوند ولی اگر آنها را تشویق کنید و کاری کنید که ایده هایشان را به عمل تبدیل کنند، می توانید انتظار داشته باشید که روز به روز ایده های خلاقانه تر بهتری ارائه کنند.

2. ایجاد جرقه ذهنی در آن ها

شما به عنوان والدین کودکان باید سعی کنید تا اولین جرقه های ذهنی را در ذهن آن ها ایجاد کنید. اولین سوالی که می توانید از آن ها بپرسید می تواند این باشد که آیا علاقه ای به کارآفرین بودن و پول درآوردن دارد یا خیر؟ در صورتی که پاسخ مثبت بود؛ باید از آن ها سوال کنید که برای این کار چه راهی در ذهنش دارد؟

ممکن است برخی از کودکان به این سوال پاسخ هایی عجسب و در برخی از موارد خنده دار بزنند. این موضوع نباید برای شما ناراحت کننده باشد و نباید آن ها را مسخره کنید. به عنوان مثال ممکن است کودکی در پاسخ به این سوال که به چه شیوه ای می خواهد پول درآورد این گونه پاسخ بدهد که "می خواهم بروم و برگ درختان را جمع کنم و آن ها را بفروشم و با فروش آن به پول برسم!" ممکن است برخی دیگر از کودکان پاسخ های خنده دار تری هم بدهند که شما نباید هیچ کدام از این پاسخ ها را مسخره کنید. چون این کار ممکن است منجر به این شود که آن ها انگیزه خودشان را برای کار از دست بدهند.

3. سعی کنید برای آن ها یک استاد پیدا کنید

معمولا کودکان دوست ندارد که همیشه از والدینشان فرمان ببرند. اگر بتوانید یک استادی غیر از خودتان برای آن ها پیدا کنید تا در راه کارآفرین شدن به آن ها کمک کند؛ می توانید انگیزه آن ها را برای ادامه کار افزایش دهید. به عنوان مثال استفاده از معلم مدرسه می تواند گزینه مناسبی برای یک استاد خوب باشد. این معلم به عنوان یک مشاور و استاد خوب می تواند درس های یک کارآموز شدن خوب را به کودک بیاموزد.

4- عملی کردن ایده ها

سعی کنید برای این که کودک به شما اعتماد کند، تا حدودی ایده های او را عملی کنید و به او نشان دهید. به عنوان نمونه در همان مثال برگ درختان، سعی کنید تعدادی برگ درخت جمع کنید و سپس به او بگویید که این برگ ها را به بازار ببرد و ببیند که آیا می تواند آن ها را واقعا بفروشد یا خیر. این کار باعث می شود که اعتماد او به شما افزایش پیدا می کند و همچنین انگیزه او برای ادامه کار بیشتر می شود.

5- سعی کنید در طول مسیر، به او درس هایی درباره کارآفرین بودن بدهید.

با این که باید سعی کنید استاد او نباشید و کس دیگری (مانند معلم) را به عنوان استاد برای او انتخاب کنید، ولی با این وجود سعی کنید که به عنوان یک مشاور برخی از نکات را در طول راه به او یادآوری کنید. این کار باعث می شود که تجربیات او بیشتر می شود و احتمال موفقیتش در کار افزایش پیدا می کند.

و در نهایت این که در صورتی که شما با برنامه ریزی درست سعی کنید درس های کارآفرینانه را به کودکانتان

بدهید؛ آن ها با توجه به آمادگی های مغزی ذاتی که دارند؛ مسلما در این کار موفق خواهند شد.